.....................



فارسی

اوستایی

 

تالشی 

 ( آستارا )

تالشی 

 ( رضوانشهر )

آن ، آن سو ، آنجا

اَواَ – ava

اَواَ – ava ؛ ایو – ayo

اَور – avar ؛ اگنی – ageny

من

اَزِم – azem

اَز – az

اَز – az

چشم

اَش – aš ؛ چشمان – čašman ؛ دائمن - daēman

چَش – čaš

چَش – čaš

ما

اَهمه – ahma

اَمه – ama

اَمه – ama

بیهوده ، بی ارزش

آدَرَ – ādara

هَدَره – hadara

ددار- dadār

چربی

آزوتَی – āzutay  ؛ پیوَه – pivah

پی – pi

اوزینه – uzyna

گاو نر

اوخشَن – uxšan

وِشَن – vešan

وشَن – vešan

کارد ، چاقو

کارِتَه – kareta

کُرده – korda

کارده – kārda

چشمه

خان – xan  ؛ خان نی – xanny

هونی – huni  

خونی – xony

شب

خشَپ – xšap

شَو – šav

شَو – šav

خشنود ، خوش آمدن

خشناو – xšnav

خَش – xaš

خَش – xaš

تخم

تَوخمان – taoxman

توم – tum

توم – tom

تازش ، هجوم ، یورش

دِرِش – dereš

دَرِزِ – dareze

_  

به پختگی رساندن ، به حد بلوغ آوردن ، کامل ساختن

سراُش – sraoš

سِرَه ف – seraf = کلفت – ضخیم – سالم

سره ف – seraf = به معنای گوسفند سالم و جوان آمده

پختن

پاچَه – pača

پاتِه – pātē

پته – patē

پُل

پِرِتَو – peretav

پَرد – pard

پَرد – pard

بُرنا شده ، بالغ

پِرِنایَو – perenāyav

پورنه - porna = به گوساله یک ساله می گویند که دیگر شیر نمی خورد

پارنه – pārna = به گوساله یک ساله می گویند

پسر

پوسره – pusra

زوئه – zua

زوئه – zoa

برادر

براتَر – brātar

بوئه – bua

برا – berā

ابرو

بروات – bervat

باو – bav

بره – bera

تند ، سریع

رَوَ – rava

رَو – rav

_

پِهِن ، کود حیوانی

سَیریَه – sairya

سِل – sēl

سل – sel

سرخ ، قرمز

سوخره – suxra

سِه – sē

سر – ser

بودن ، هستن

ستَی – stay

هِستِه – hēste

هِسته – hēsta

چکه کردن ، چکیدن

سرسک – srask

سِلَه – sela

چله – čela


نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 17 مرداد 1394

و ساعت 11:19


تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر

تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر
_________________________
((سرزمین تالش و تالشی))
شاعر: استاد فرامرز مسرور ماسالی

سرزمینـم سرزمیـن غصه هاست
شهر سبـز آشنـای قصـه هـاست
مبداء و دروازه ی فـردوس هاست
مرکـز خاکستـر قـقـنوس هـاست
ما ز کادوسیــم و از کـادوسیــان
در دل تاریــخ چـون شیـر ژیـان
خاک اینجـا بـوی عنبـر می دهد
عاشـق اینجا تاج و افسـر می دهد
عشق می جوشد زلال از چشمه ها
فـاش می گـویـم بـود دارالـشـفـا
((لدو )) از این سرزمین گرد خیز
هم ((کلا چرمینه ی )) دشمن ستیز
هم ((داتام))و((تیرداد)) و((آرتاگور))
شـرزه شـیـرانـنـد در تـاریـخ دور
کودک اینجـا هوشیـار و عـالـم است
استخـوانـی بر گـلـوی ظـالـم اسـت
زن در اینـجـا مـرد میــدان عــمـل
نقـطـه ی پـرگـار ایـمـان عـمـل
بر تنـش تن پـوشی از شـولای عشق
نـیــنـوایی دارد انـدر نـای عــشـق
عشق او صاف و صفای مصحـف است
چون حنـای عشق را بر دسـت بسـت
هست ((تالش )) همچو رودی پر خروش
خـونـش از مـردانـگی آیـد بـه جـوش
گـر شنیـدی نسـل تالش سر کش است
سخـت همچـون صخره و آهن وش است
گـو شـمـالی هـا به اسـکنـدر زدیـم
شـأن تیـمـوری به خـاکـستـر زدیـم
پـشـت مـا در پیـش ظـالم خـم نشـد
هـمـت مــردانـه ی مـا کــم نــشـد
گـاه چــون سیـلاب بنیـان کـن شــویم
مــوج از دریــا نــدارد هـیــچ بـیـم
مــرز دار خـطــه ی عـلـم و هـنـر
در مـصـاف خـصـم چـون شـیـران نـر
ما هـمـه چـون خـار چـشـم دشـمـنیـم
الـغـرض بیـگانـه از مـا و مـنـیـم
مــردم ایـنـجـا در نـجـابـت شـهـره انـد
دشـمنـان خـلـق چـون خـر مـهـره انـد
تالـشـی – یعـنی : شـرف- یعـنی : وقـار
جـوهـر جـوش و خـروش و هـوش و کـار
اسـتـواری را ز کــوه آمــو خــتیــم
زیــن سبـب بـر ظـلم و ظـالم تـوختیـم
در دل صـحـرا چـو لالـه سـوخـتـیـم
هـم لـب از گـفتـار نــا حــق دوخـتـیـم
((تالشی )) حق گفت – گر شد سر به دار
آری حـق گفتـیـم حـق – بـا افتـخـار
ما – صـفـا از چـشمـه سـار آمـوخـتـیـم
عـشـق را از کـوهـسـار آمـوخـتـیـم
همـچــو دریایـیـم و مـوج نـاشــکـیـب
مــوج نـا آســـوده و محـنـت نـصـیـب
راش کــوه ســر بلنــد (( تالـشیــم ))
هـمـقـریـن و شـأن بنـد (( تالـشـیـم ))
مـستـی مـا مـستـی مـردانـگی اسـت
در غــرور مــا شــرف – آزادگــی اسـت
ســرزمین تـالش هـر جـا سبـز بـاد
نیــز در تـاریـخ دلــهـا سبــز بـاد



:: موضوعات مرتبط: همه چیز درمورد شهرستان تالش، تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر، ،
:: برچسب‌ها: تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 17 مرداد 1394

و ساعت 11:8


محوطه باستانی و ییلاق تول

پس از آق اولر و در امتداد جاده خاکی به چادرهاي عشایر کوچ رو می رسیم که به زبان ترکی به آن
(پری) می گویند.از یال کوه پایین می آییم ، دره اي پهن و پر سنگلاخ پیش رو باز می شود.از آق اولر تا
این محل ، خانه هاي نوسازوزمین هاي کشاورزي به خصوص لوبیا کاري دیده می شود. بعداز چادر عشایر ییلاقات تول شروع می شود.راهی طولانی با جاه اي خاکی و بد .توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی
کاوش هاي باستانشناسی بسیار مهم در تول انجام گرفته که نتایج آن درگزارشهاي استاد محمد ضاخلعتبري
در چند جلد منتشر شده است.ییلاقات تول نسبت به سایرروستاههاي مسیر از امکانات کمتري برخوردار است.

محوطه باستانی و ییلاق تول

محوطه باستانی و ییلاق تول



:: موضوعات مرتبط: محوطه باستانی و ییلاق تول، ،
:: برچسب‌ها: محوطه باستانی و ییلاق تول,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:29


غار سوباتان

این غار در ضلع شمال شرقی منطقه بکر و سرسبز سوباتان شده است که به نام گنج‌خانه نیز معروف است. مردم منطقه از قدیم معتقدند در درون این غار گنج عظیمی نهفته است و از طرفی به دلیل این که این غار طلسم و جادو دارد، تاکنون کسی نتوانسته وارد غار شود و راز غار را کشف نماید بنابراین اطلاع دقیقی از طول و ارتفاع داخل غار وجود ندارد.

روستای ییلاقی سوباتان در غرب دره لیسار در 36 کیلومتری شمال غرب شهر تالش و 17 کیلومتری جنوب دریاچه نئور در استان اردبیل در ارتفاع 1900-1970 متری از سطح دریا قرار دارد. این روستا دارای جمعیت کمی می‌باشد و ساکنان آن در اواخر تیر ماه از روستاهایی چون قلعه‌بین در این مکان اقامت می‌کنند و در اواخر شهریور ماه به خانه‌های خود بازمی‌گردند. سوباتان در ظاهر به اسامی ترکی شباهت دارد اما این نام از ریشه تالشی سووتن به معنای محل رویش گلپر است.

غار سوباتان



:: موضوعات مرتبط: غار سوباتان، ،
:: برچسب‌ها: غار سوباتان,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:27


درباره تالش

الکساندر خودزکو ، کنسول روس در گیلان درست در همین زمان در کتاب معروف خود در باره آن می نویسد :

(( مرکز کرگانرود آبادی هشتپر و والی آن بالاخان است که فرمانده قشون تالش محسوب می شود و سراسر این ایالت بطور موروثی به وی به تیول واگذار شده است . چهار دهه بعد نصرت اله خان سردار امجد نوه بالاخان در اواسط دوره ناصرالدین شاه قاجار عمارت اطاقسرا را با معماری اروپایی بنا نمود که نماد و سمبل هشتپر ( تالش فعلی ) گردید . هشتپر ( تالش فعلی ) و سایر مراکز حکومتی در تالش از ساحل دریا فاصله داشتند . به همین خاطر مراکز بازاری و بنادر کوچکی مانند : کرگانرود ، شفارود ، آلالان و حویق در مصب رودهای تالش ایجاد شدند که اهالی تالش از این طریق با بنادر روسیه داد و ستد می نمودند . بنابراین در قرن ۱۹ میلادی مراکز سیاسی و اقتصادی تالش از یکدیگر جدا افتادند و بهمین خاطر شهر تمام عیاری در این ناحیه شکل نگرفت از اینرو تا انقلاب مشروطه هشتپر ( تالش ) بعنوان مرکز سیاسی تالش از بازار ساحلی کرگانرود فاصله داشت . رابینو در این زمینه چنین می نویسد : (( …. بازار نزدیک دریا ، شامل ۶۰ دکان و در حدود ۱۵ کلیه چوبی است و محل اقامت خانها در هشتپر ( تالش ) می باشد . )) در سال ۱۲۸۶ بر اثر وقایع انقلاب مشروطه عمارت اطاقسرا و ابنیه پرامون آن به آتش کشیده شد و به حکومت خانهای کرگانرود پایان داده شد و هشتپر (تالش ) تا سه دهه بعد محلی متروکه بود . در عوض بازارهای ساحلی نقش اداری ناحیه را نیز به عهده گرفتند . بطوریکه در قانون تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ بازار شفارود مرکز بخش خمسه طوالش گردید . پس از اشغال ایران بدست ارتش شوروی در جریان جنگ دوم جهانی ( شهریور ۱۳۲۰ ) روسها جاده ای بین انزلی ، آستارا از میان تالش احداث کردند تا بهتر تدارکات جنگی متفقین را از جنوب ایران به جبهه جنگ آلمان انتقال دهند . در این ارتباط ساختن پل بر روی کرگانرود در نزدیکی هشتپر (تالش ) موجب برتری موقعیت مکانی آن نسبت به بازار ساحلی کرگانرود گردید ، بطوریکه در طی ۴ سال بازار ساحلی کاملاً متروکه گردیده و ادارات دولتی آنجا نیز به هشتپر ( تالش ) منتقل شدند . بدنبال این تحول مرکز شهرستان خمسه طوالش که در ۲۲ مرداد ۱۳۲۳ به شهرستان تبدیل شده بود ، در ۱۸ آذر ۱۳۲۴ از شفارود به هشتپر (تالش ) منتقل گردید . زیرا شفارود در حاشیه جنوب شرقی شهرستان قرار داشت که با توجه به وسعت ، شکل و امتداد طولی طوالش پاسخگوی نیازهای اداری شهرستان جدید نبود . هسته اولیه شهر تالش از یک ردیف دکان و خانه های چوبی طبقه بالا و یا پشت آن تشکیل شده بود که در دو سوی پل امتداد جاده احداثی روسها مستقر شده بودند . اندکی بعد گسترش و تنوع فعالیت های بازار ، کوچه های مسگران و گلسرخ ( خیابان مولوی و خیابان شهید افزرازی کنونی ) را بوجود آورد و بتدریج بافت شهری در امتداد جنوبی جاده و به سمت شرق گسترش یافت بدین ترتیب بود که هسته اولیه شهر جدیدی بنام هشتپر (تالش ) بوجود آمد . و در سال ۱۳۲۶ خورشیدی مرکز شهرستان تالش رسماً به هشتپر ( تالش ) انتقال یافت و نخستین فرماندار تالش به نام شمس امیری بعنوان فرماندار این شهر تعیین گردید .

کاخ سردار امجد

موقعیت جغرافیایی :
تالش سرزمین پرشکوه و نازنینی است که دست روزگار ، مانند پهلوانان تراژدی ، بزرگترین عزّت ها و گرانبارترین مشقت ها را بر آن آزموده است . امروز چون بر این سرزمین اهورایی پای می نهیم ، آن را بسانی می بینیم که بر گذشته پرشکوه خود غبطه و غصه می خورد ولی به محض آنکه پای در دشت و چمنزارهای آن می نهیم ، جلال و جبروت و شوکت دیروز آن فرا یادمان می آید . از یک سو ، دشت پهناور << آق اولر >> را می بینید که بر گرداگرد آن کوههای زیبای تالش ، بسان دلبران طناز و سروناز دست در دست هم داده و به دور آن حلقه زده اند و در سویی دیگر تپه ماهورهایی را می بینی که سر بر بالین ناز بالش کوههای تالش نهاده و به خوابی هزار ساله فرو رفته اند و خیال برخاستن ندارند . تالش از نخستین ساکنان نجد سرزمین پهناور ایران ، پیش از آمدن آریایی ها بوده اند و این نکته ای است که اکثر ایران شناسان در مورد آن اتفاق نظر دارند . اگر در تاریخ به کندوکاو بپردازیم ، ردپای تالشان را در نبردهایی که کوروش برای کشورگشائی کرده می بینیم ، رشادت و مهارت زوبین اندازان تالش تا آن حد بود که کوروش در هر جنگی که در پیش داشت از جنگاوران دلاور تالش استمداد می طلبد . امروز پیش از هر زمان دیگر بر ما معلوم گشته است که پیشینه تاریخی و تمدن تالش در منطقه ای بسیار وسیع تر از آنچه ، امروز نام تالش را بر خود دارد ، اطلاق می شده است . در باره حدود جغرافیای تالش ، همینقدر می توان گفت که از حد شمال به آستارا ، جنوب به رضوانشهر ، از شرق به دریای خزر و از غرب به اردبیل و خلخال محدود بوده و با وسعتی حدود ۶/۲۲۱۵ کیلومتر مربع بین ۵۵ – ۴۸ درجه طول شرقی و ۴۸ – ۳۷ درجه عرض شمالی در غرب دریای خزر و شمالغربی و ساحلی و در دهانه دره کرگانرود قرار دارد ، بطوریکه پیشکوههای جنگلی رشته کوههای تالش از شمال غربی کوه ناله بند و هره دشت و در جنوب غربی کوه سیاه داران بر شهر اشراف دارند . عرض جلگه ای در این مکان حدود ۶ کیلومتر میباشد . ارتفاع شهر از سطح دریاهای آزاد ۵۴ متر است که بعلت مجاورت با کوهستان و نزدیکی به دریا در مرز آب و هوای معتدل و مرطوب و مدیترانه ای واقع شده است . میانگین بارش سالانه ۱۱۱۱ میلیمتر و تبخیر سالانه ۶۷۱ میلیمتر محاسبه شده است . شهرستان تالش بر اساس نتایج آخرین طرح آمارگیری جمعیت در سال ۱۳۷۵ با وسعت شهری آن زمان و با احتساب نرخ رشد دارای تعداد ۴۲۳۶۷ نفر جمعیت شهری و ۱۳۲۳۴۸ نفر جمعیت روستائی می باشد . گویش مردم تالش ، تالشی است و از زمانهای دور به این زبان تکلم می کنند . زبان تالشی بیشتر از زبان فارسی به زبان پهلوی قدیم ( زبان ایرانیان باستان ) نزدیک است .

شهر تالش

اولین کسی که در منطقه شمال ایران به تحقیقات باستان شناسی پرداخت ” ژاک دمرگان ” فرانسوی است. وی که مدت ها در نواحی ساحلی جنوب دریای مازندران تحقیق می کرد، حاصل مطالعات خویش را در مورد تالش تحت عنوان تحقیقات باستان شناسی هیأت علمی فرانسه به چاپ رساند. حفریات وی به همراه برادرش هانری در حوالی سال های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۲  در مناطق تالش و نقاط همجوار آن در خاک آذربایجان انجام شد.
جستجوهای اینان در مناطق شرق آذربایجان و اطراف شهر نمین و ناحیه تالش در گورستان های پیش از تاریخ نواحی حسن زمینی ، شیر شیر ، دوخالیان ، آق اولر ، قیلاخانه ، لرداغی ، وجالیک ، تاش کپرو، خواجه دودکپرو و گورستان های باستانی ناحیه نمین انجام شد.
در نتیجه این عملیات و جستجو ها مشخص شد که قبور گورستان های این مناطق به صورت دخمه یا “تومولوس” است که در فارسی به آن “گورکان” می گویند . قسمت عمده ای از این گورستان ها مورد تجاوز عتیقه جویان قرار گرفته بود و از قبور دست نخورده ، اشیایی مانند ظروف سفالین به رنگ سیاه و قرمز و خاکستری بدون نقش و اشیای فلزی محدودی از جنس برنز و آهن به دست آمد. از آثار دیگر کشف شده ، وسایل زینتی و نیز زیورآلات طلایی و نقره ای مربوط به زنان بود.
با بررسی آثار به دست آمده می توان آنها را متعلق به عصر برنز جدید یا آهن قدیم دانست. این منطقه احتمالاً قلمرو اقوام “کادوسی” بود و نوع قبور آنها با آرامگاه سکاییان و سنت تدفین این قوم تشابه دارد.
در کاوش های باستان شناسی سال ۱۳۷۹ در محوطه مریان ، آق اولر ، توجه هیأت اعزامی روی گورستان شماره دو معطوف شد.
طی این کاوش ها بخشی از گورهای چهار چینه ی گورستان که با تراکم فوق العاده ای در کنار هم قرار داشتند ، به دست آمد. با کشف تعدادی گور حاوی اسکلت انسانی و آثار سفالی و مفرغی همچون ظرف ، سلاح ، اشیای تزیینی و … متعلق به دوره هزاره یکم پیش از میلاد مسیح ، کار مطالعات انسان شناسی و آسیب شناسی و باستان شناسی بر روی این آثار آغاز شد.
در یکی از گورهای کاوش شده ، پیکر یک زن به دست آمده که در دست آن ، یک زره جنگی قرار داشت. محمدرضا خلعتبری ، سرپرست هیأت کاوش ، معتقد است که دلیل برجای ماندن اسکلت ها پس از سالیان دراز دراین گورستان ، قلیایی بودن خاک این منطقه است. در تمامی گورهای کاوش شده ؛ در کنار پیکر افراد مدفون ، اشیایی همچون ظروف سفالی و مفرغی ، ابزار و ادوات جنگی ، وسایل تزیینی و آیینی ( همچون گردنبند ، دست بند و …. ) به دست آمده است ، که این امر نشان دهنده رواج نظریه اعتقاد به زندگی پس از مرگ در میان این مردمان در حدود سه هزار سال پیش از این است.


جاذبه های گردشگری  و  تاریخی

اولین سورتمه گیلان ، پارک جنگلی گیسوم ، سواحل زیبای گیسوم ، مناطق ییلاقی سوباتان ، مریان و تنده وین ، جاده کوهستانی اسالم به خلخال ، قلعه سلسال لیسار ، کاخ قشلاقی و ییلاقی نصر الله خان (سردار امجد) ، حمام قدیمی آق اولر مناطق باستانی تول.



:: موضوعات مرتبط: درباره تالش، ،

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:25


سوباتان رویای من

زمانیکه هنوز لاستیک ماشینها آن بوسه شوم خود را بر خاک پاک سوباتان نزده بودند ، سوباتانی داشتیم بسیار رویایی و دوست داشتنی . در آن سوباتان نه سیمانی بود و نه حلب و نه تیرآهنی . هر چه می دیدی از نوع طبیعت بود و از جنس خاک . همه اجزای خانه ها چوبی بود و گلی . حتی روی میخهای بکار رفته در ساختمانها هم پوشیده شده بود تا چشم نوازی معماری سنتی خدشه دار نشود .

عکس از سید ضیا عسگری

مدتها در ذهنم دنبال تصویری از آن سوباتان رویایی بودم و دوست داشتم به شکلی آن را برای کاربرانم توصیف کنم ، اما زبان از بیان آن قاصر بود . دوست داشتم به کمک تصاویری آن پاکی و صفا و یکرنگی را بنمایش بگذارم که آثاری از استاد سید ضیاء عسگری و سعید رضایی عکاسان قدیمی محل به کمکم آمدند .

عکاس : سعید رضائی

حدود 45 سال پیش که نوجوانی 10 ساله بودم و همراه خانواده تابستانها به سوباتان کوچ می کردیم و یا همراه پدرم که در آن زمان چارواداری می کرد ، به سوباتان می رفتم ، هر جا نگاه می کردی طبیعت بود و سادگی ، خانه ها و مغازه ها همه شبیه هم بودند . تفاوت و دورنگی به چشم نمی خورد . انسانها هم مانند ساختمانها یکرنگ تر بودند . اکثر ساکنین اقامت طولانی تری را در سوباتان داشتند . مردم انس و الفت بیشتری با هم داشتند . اگر کسی گوسفند و یا گاو شیردهی داشت ، مال همسایه هم بود . غروبها اهالی دسته دسته یا بطرف جاهای دیدنی (ساری داش - بیده پشت - هاچا داش و آلچالق و ...) قدم می زدند و یا در میدان ورزشی مرکز روستا دور هم جمع شده و بازی و ورزش می کردند .{قیش بازی(دولا موزو) - چلینگ آقاجی (کاپا موزو)- هرنکی مالّا - کودی کودی - بورک کوتی قاشدی(کولا پگته موزو) و .......}

بچه ها هم دسته دسته یا بادبادکهای دست ساز خود را که با روزنامه و کاغذ کاهی درست کرده بودند ، هوا می کردند و یا با تخته های خاصی که درست کرده بودند  از شیب کوهی سر خورده و سرسره بازی می کردند . سرسره بازان حرفه ای هم از وصله پشت شلوارشان شناخته میشدند ، زیرا در اثر ساییده شدن روی زمین ، معمولا پشت شلوارها پاره میشد و مادرها ناچار به وصله دوختن بودند .

در آن زمان همه خانه ها تنور هیزمی داشتند و مادرها یک روز در میان نان  می پختند ، غروب که مشغول بازی بودیم از دور بوی نان تازه را احساس کرده بطرف خانه میدودیم و در کنار تنور آنقدر می نشستیم تا مادر نان کوچکی بنام (کوکه) برایمان می پخت . اگر کوکه از نوع نان حلوایی (نزیک چورک)  بود  ، خوشمزه تر ........

البته تهیه هیزم تنور محلی هم به راحتی نبود ، بعضیها با اسب و قاطر و بعضیها هم با پای پیاده و دسته جمعی به جنگل رفته و هیزم و یا سرشاخه های درختان ( چیله که ) را جمع کرده و حمل می کردند .

در آن زمان صدای غرش ماشین و موتور و چرخها و تیغه های ویرانگر تراکتورها دسته های بلدرچین را از علفزارهای سوباتان فراری نداده بودند ، از کنار باغها که عبور می کردیم ، آواز گوش نواز بلدرچینها سمفونی عشق و زندگی می نواختند . هنوز کومباینهای غول پیکر وارد صحنه نشده بودند و محصولات کشاورزی توسط چهارپایان در زمینهای همواری بنام " خرمن یری " خرمنگاه ، خرمنکوبی می شدند و نشستن بر روی اسبهای خرمنکوب حال و هوائی داشت .

 

حضور گله های گوسفند و گاو و اسب و صداهای موزون هر یک از حیوانات فراوان اهلی و شبها صدای پارس سگهای چوپانان دنیای دیگری بود . ظهرها پس از دوشیدن گوسفندان ، بره ها که رها می شدند ، صدای دلنشین آنها همزمان با جستجوی مادرانشان هرگز از صفحه ذهنم پاک نمی شود .

 اطراف مغازه های بازار پر از اسبهای مسافران و چاروادارها بود ، بچه ها دسته دسته علفهای چیده شده را به بازار می آوردند تا با فروش آن به صاحبان چهارپایان ، پول تو جیبی و یا احیاناً بخشی از هزینه زندگی خانواده را بدست آورند .

وقتی هوا مه آلود می شد و شبنم روی چمنزارها می نشست ، مردم دسته دسته پا برهنه روی چمن پیاده روی می کردند که از هر داروی  شفا بخشی موثرتر بود . ان روزها اینهمه سیم خاردار و فنس و چپر وجود نداشت . این همه آلودگی محیط نبود .

تابستان میوه فروشهای آذری سبدهای پر از قیسی ، گیلاس و آلبالو را که بر پشت چهارپایان بار کرده و به سوباتان می آوردند ، همه آرزو می کردیم که پولی داشته باشیم و بتوانیم خریدی بکنیم . گاهاً که پول نداشتیم مادران مهربانمان با دادن مقداری برنج که غالباً قوت لایموت تابستانمان بود ، معامله پایاپای کرده و دل ما بدست می آوردند . در هوای گرم تابستان ریختن این میوه ها در داخل نوع چشمه ها (حوزچه چوبی) یا (لار) مزه غیر قابل وصفی داشت .

عشایر سوباتان عموماً عروسی بچه های خود را در تابستان برگزار می کردند . تماشای مراسم عروسی لذت فراوانی داشت . عروس را سوار اسبی کرده و شال بزرگ قرمزی روی سرش می انداختند . یک نفر افسار اسب عروس را گرفته بطرف خانه داماد راه می افتادند . در بین راه و در میان هیاهوی شادی اقوام داماد و سورنا نوازی و نقاره زنی ، چابک سواران تالشی مشغول مسابقه اسب سواری بودند . معمولا رقابتی بین اقوام عروس داماد در جریان بود . وقتی جماعت به خانه داماد نزدیک می شد ، داماد خود برای پرتاب ۳ سیب قرمز بطرف اسب عروس آماده می کرد و جماعت حاضر هم منتظر بودند تا اولین سیب را به دست بیاورند ، چرا که با تحویل آن به داماد خلعت خوبی را دریافت می نمودند. حیف که امروزه همه این سنتهای دوست داشتنی به باد فراموشی سپرده شده اند .

گاهی پدر برای سرکشی به خانه لیسار یا انجام امور کشاورزی و تهیه مایحتاج زندگی به لیسار می رفت ، لحظه شماری برگشت پدر لذت دیگری داشت ، زیرا مطمئن بودیم این سفر ره آوردی برایمان خواهد داشت . غروب آن روزی که قرار بود پدر برگردد ، تا " آق دوش " و " داش بلتگو " به پیشوازش می رفتیم . سوغات پدر هر چه بود ، بسیار عزیز و دوست داشتنی بود . معمولاً میوه های محلی مثل خربزه (خرچا) شاماما (دستمبو)، هندوانه ، گیلاس و آلبالو و یا چند عدد گردو راضیمان می کرد .

آقای کربلائی حبیب اله نیکخو در کافه میرم گولشن ، سوار بر اسب بطرف سوباتان (حدود 40 سال پیش)

عکس از شاپور رضاقلی پور

ورود ماشین به سوباتان = تخریب و تغییر هویت این ییلاق زیبا

گرچه خطوط عبور ماشین در تصاویر بالا به چشم می خورد ، اما آثار تخریب و انتقال مصالح ساختمانی غیر همگون با طبیعت بکر سوباتان در آن زمان هنوز ملموس نیست . احتمالاً این عکسها مربوط به اواخر دهه 50 می باشد ، چرا که مطلعین ، اولین سال ورود اتومبیل به سوباتان را تابستان سال 1358 می دانند .

حاج مظفر نصیری قلعه بین نقل می کند : در تابستان سال 1357 مرحوم جلیل تیموری قلعه بین اولین کسی بود که با وانت پاترول خود وارد روستای قلعه بین یوردی شد . در آن زمان جوکندانیها و بسکیها به سرکردگی مرحوم میرمسعوی راه ماشین رو را تا نزدیکیهای باتمان بولاغ کشیدند و مرحوم تیموری از مسیر چمنزارها تا قلعه بین یوردی ماشینش را آورد .

نصیری نقل می کند : من هم یک وانت پاترول کمک دار داشتم و در مسیر لیسار به ییلاق مسافر کشی می کردم و فاصله بین روستای قلعه بین یوردی و سوباتان راه ماشین رو نبود که در تابستان سال 1358 از مسیر چمنزارهای بالای سوباتان (گوشا بولاغ - میله بولاغی و محله انجامی ها و باقریها)بطرف بازار سوباتان سرازیر شدم و اولین ماشینی بود که وارد سوباتان می شد که بعدها راه درست شد .

بیایید آن سوباتان را دوباره زنده کنیم .

بیائیم به احیای دوباره سوباتان بیندیشیم .......

سوباتان با داشتن تمام ویژگیهای طبیعی و خدادادی استعداد تبدیل شدن به یک روستای نمونه سلامت را دارد . اگر مردم و مسئولین مربوطه اراده کنند می شود آن سوباتان رویایی را دو باره ساخت . بنده معتقدم در کنار توسعه اجتناب ناپذیر این منطقه و احداث جاده آسفالت و لوله کشی آب و انتقال برق و گاز و تلفن و اینترنت و بانک و غیره با رعایت شرایط زیر سوباتان قابل احیاست :

1 - این ییلاق توسط سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و سایر وزارتخانه های ذیربط بعنوان روستای نمونه سلامت به ثبت برسد .

2 - تمامی جاده های منتهی به این ییلاق به پارکینگهای مجهز و سرپوشیده ختم شده و ورود هرگونه وسایط نقلیه موتوری به منطقه ممنوع گردد.

3 - انتقال اهالی و یا مسافرین و بارهای مربوطه از پارکینگها به داخل روستا توسط چهارپایان ، درشکه و ارابه و غیره و در آینده با تله کابین ...

4 - جلوگیری از ساخت و ساز های نا همگون با طبیعت سوباتان و تهیه طرحی مناسب برای ساختمان سازی در آینده ..

5 - برنامه ریزی برای اصلاح معماری ساختمانهای موجود و تغییر نمای بیرونی ساختمانها (چوبی و یا کاهگلی کردن ساختمانها)

6 - ایجاد امکانات تفریحی و ورزشی سالم (پیستهای اسب سواری - دوچرخه سواری - دوومیدانی - اسکی روی چمن - سرسره روی چمن - محل مخصوص بادبادک بازی - زمینهای ورزشی بومی و محلی - و سایر امکانات تخصصی مرتبط با روستای سلامت ییلاقی) . توضیح اینکه در فصول سرد و زمستان نیز امکاناتی متناسب با منطقه قابل برنامه ریزی و اجرا می باشد .

7 - .....

شما هم می توانید با ارسال نظرات خود این طرح پیشنهادی را کاملتر نمایید .



:: موضوعات مرتبط: سوباتان رویای من، ،
:: برچسب‌ها: سوباتان رویای من,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:22


جاذبه های گردشگری تالش

جاذبه های گردشگری تالش

استان گیلان
شهرستان تالش
جمعیت 189.933 نفر
مساحت 1427 کیلومتر مربع
کدتلفن 013

 

درباره تالش

تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته می‌شد که ازشمال با آلبانیای قفقاز، و از شرق به دریای خزر و از جنوب به اسپیه‌رو یاسپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی می‌رسید و از غرب نیزدشت و پهنه اردبیل، مغان و منطقة کوهستانی نیر و سراب را دربر می‌گرفت. تالشی‌ها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج ومرج در ایران استقلال خود را به دست آوردن و حکومت خوانین تالشی را تاسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. ناگفته نماندکه لنکران از قدیمترین زمان تا به حال مرکز سکونت تالشی‌ها به شمارمی‌رود.در سال 1813 میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست ودر سال 1828 میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب وتثبیت گردید تالشی‌ها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه وبخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت. البته این بخشی از پرفراز و نشیب تالشان می‌باشد. شهرستان تالش که بخش ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود 2373 کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک چهارم خاک استان را تشکیل می‌دهد. این شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهدبسیار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل می‌باشد،از غرب به استاناردبیل،از شمال به آستاراو از جنوب به رضوانشهروماسالو از شرق به دریای خزروانزلیمحدود شده و شامل شهرهای تالش،پره سر،ماسال،رضوانشهر و عنبران می‌باشد. تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و ازطرف دیگر به دریای زیبای خزر منتهی می‌شود. کشف آثار تمدن 4500 ساله در ییلاق(نوه دیی)تالش جلوه‌های بیشتری به این منطقه خوش آب و هواداده ‌است. شهرستان تالش یکی از زیباترین شهرهای طبیعی جهان از نظر آب وهوا و پوشش گیاهی و حیوانات ساکن در جنگلهای آن شهرت جهانی دارد.همه ساله جهانگردان زیادی با انگیزه استفاده از فضاها و نمادهای طبیعی تالش به این شهر سفر می‌کنند. مردم تالش بهزبان تالشیتکلم می‌نمایند. بخش اعظمی از تالش طی عهدنامه‌هایگلستان وترکمانچایاز آن جدا شده و روسیهملحق شدند. امروز تقریباً بالای 97% مردم تالش باسواد هستند و لازم به ذکر است که اولین کتابخانه ایران نیز در این منطقه بنا شده‌است.

جاذبه های گردشگری تالش

پارک جنگلی سیاه داران

شهرستان تالش (هشتپر )با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص از یک سو به چشم انداز جلگه , شهر و دریا و از سوی دیگر به کوهپایه های پوشیده از جنگل منتهی می باشد و مکان ها و جاذبه های دلپذیر گردشگری بسیاری دارد که یکی از این مناطق روستا ی سیاه داران است که در گذشته دارای درختان عظیمی از بلوط که بزرگ و سر به فلک کشیده بوده اند و از طرف دیگر توده عظیم درختان مانع ورود افراد به داخل روستا(جنگل ) می شد و بنابراین این منطقه با نام منطقه پوشیده از درختان سیاه(بلوط و آزاد) بعد از ساکن شدن افراد ییلاق نشین, آن روستا به “سیا داران” معروف گشت . این منطقه در جنوب غربی شهر تالش (هشتپر ) واقع می باشد که در سالهای اخیر توسط شهرداری تالش به محدوده ای برای گذاران اوقات فراغت و تفریح تبدیل شده است . پس از احداث راه و پله گذاری بخش هایی از دامنه این تپه در بلندترین نقطه آن تفریحگاهی بکر و دیدنی با امکاناتی جون رستوران , آلاچیق, سرویس بهداشتی بر پا گردیده است و سپس طرح سورتمه جنگلی ریلی در دامنه های پوشیده از جنگل تاسیس شده که عبور از مسیر آن برای مسافران بسیار هیجان انگیز و جالب می باشد ضمن آنکه در داخل محدوده پش از عبور از مسیر حیاط وحش طبیعی ایجاد شده وحیواناتی مثل آهو و غزال وحشی قابل روئت می باشند.

پارک جنگلی سیاه داران

 

کاخ ییلاقی سردار امجد

کاخ زمستانی نصرت اله خان سردار امجد از مهمترین بناهای حکومتی گیلان در شهر تالش(هشتپر ) به شمار می رود . سردار امجد که از اواسط دوره ی ناصرالدین شاه قاجار تا انقلاب مشروطه حاکم کرگانرود تالش بود, از قدرت و نفوذ زیادی در منطقه تالش برخوردار بود و برای قدرت نمایی و تدارک مکانی مناسب برای پذیرایی از بزرگان و درباریان قاجار تصمیم به ساخت این بنا می گیرد. بنابر روایت منابع محلی احداث و تکمیل این بنا 25 سال به طول انجامیده است. سنگ های بکار رفته در بنا از ارتفاعات ییلاقی تالش به این مکان آورده شده اند و کارگران زیادی بطور روزانه در ساخت این بنا مشغول به کار بوده اند . این بنا محل استقرار اطاقسرا نامیده می شد که اکنون در ضلع غربی میدان اصلی شهر تالش ( هشتپر ) واقع گردیده است. این بنای آجری با نمای بیرونی آبی رنگ و به همراه طاق نماها و درگاه های هلالی توجه هر رهگذری را به خود جلب می کند. طبقه اول این بنا , دارای دو درب ورودی بزرگ در شمال و جنوب است که قرینه بصورت چهار پنجره بزرگ در طبقه دوم نیز در چهار جهت تکرار شده است . طبقه سوم دارای چهار کلاه فرنگی با پنجره های بادگیر است. این بنا در جریان شورش های محلی مردم تالش در دوره انقلاب مشروطه به آتش کشیده می شود و به مدت 60 سال بصورت متروکه باقی می ماند . تا اینکه در اوایل دهه 1350 خورشیدی مورد بازسازی قرار گرفت و این ساختمان و محوطه بزرگ پیرامون آن به جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران ( هلال احمر بعدی ) واگذار می شود و پس از انقلاب اسلامی نیز در اختیار بسیج سپاه پاسداران قرار می گیرد . بدین جهت علیرغم آنکه بخشی از محوطه شرقی آن در مجاورت میدان اصلی شهر تالش به پارک تبدیل شده است علیرغم دیدگاه برخی صاحب نظران و مسئولان محلی به تبدیل این مکان به موزه کاخ , بعلت کاربری نظامی کنونی , مورد بازدید علاقه مندان قرار نمی گیرد. در سالهای اخیر با ترک برداشتن برخی از نماها و نم گرفتن طبقه فوقانی آن , سقف این بنا با حلب پوشانیده شده است.

کاخ ییلاقی سردار امجد

 

مسجد آق اولر

این مسجد در فاصله 40 کیلو متری روستای آق اولر قرار دارد . این بنا منزل مسکونی شیر خان ,پسرعموی سردار امجد بود که وقف مسجد شد .ساختمان در دو طبقه ساخته شده و مصالح به کار رفته در آن ملات گل و خشت است . در تصویر زیر بنا توسط سازمان میراث فرهنگی مرمت و بازسازی شده است .

مسجد آق اولر

 

روستای سینه هونی

بعد از روستای «کیش دیبی» جاده با دو راه از هم تفکیک می شود . یک راه به «سوباتان» و راه یگر به «آق اولر» و «تول» می‌رود. بعد از «کیش دیبی» روستاهای «دشتأدی» ، «کسمه جان»، «شیلا دشت» و سپس «سینه هونی»(سیناهونی) بر سر راه ییلاق مریان قرار دارند. روستای سینه هونی(سیناهونی) در ارتفاع ۷۷۶ متر از سطح دریای آزاد قرار دارد و روستایی کوهستانی، در دل جنگل با پوشش درخت و درختچه است. این روستا محل تردد گردشگران است و مناظر آن بدیع و بی نهایت زیباست. کوههای اطراف روستا مقصدی دوست داشتنی برای علاقمندان کوهنوردی، جنگل زیبای آن جاذبه‌ای فراموش نشدنی برای علاقمندان به طبیعت و رودخانه‌ی کنار روستا (کرگانرود)جایی مناسب برای ماهیگیری و کمپینگ کنار آن است.

روستای سینه هونی

 

 

زیارتگاه نرگس خاتون

اماکن و امام زاده های موجود در منطقه تالش می تواند در جذب گردشگر داخلی و خارجی نقش مهمی داشته باشد .یکی از این مکانها بقعه نرگس خاتون از نوادگان امام موسی کاظم (ع )در شهر چوبر تالش می باشد.

زیارتگاه نرگس خاتون

 

 

محوطه باستانی و ییلاق تول

پس از آق اولر و در امتداد جاده خاکی به چادرهای عشایر کوچ رو می رسیم که به زبان ترکی به آن (پری) می گویند.از یال کوه پایین می آییم ، دره ای پهن و پر سنگلاخ پیش رو باز می شود.از آق اولر تا این محل ، خانه های نوسازوزمین های کشاورزی به خصوص لوبیا کاری دیده می شود. بعداز چادر عشایر ییلاقات تول شروع می شود.راهی طولانی با جاه ای خاکی و بد .توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کاوش های باستانشناسی بسیار مهم در تول انجام گرفته که نتایج آن درگزارشهای استاد محمد رضاخلعتبری در چند جلد منتشر شده است.ییلاقات تول نسبت به سایرروستاههای مسیر از امکانات کمتری برخوردار است.

محوطه باستانی و ییلاق تول

 

 

روستا و بقعه شاه میلرزان

این بقعه در خطبه سرای تالش واقع است.از داخل بازار خطبه سرا یک راه فرعی باز می شود.این راه علائم جذب کننده و راهنما برای محور زیبا و حذاب شامیلرزان ندارد.برای رسیدن به این بقعه و روستا آن از روستاهای:اشیک آغاسی،کلات(کلات مشایخ)،انبوه،میناچون وبینون در داخل جنگل یا رودخانه و دره ای مملو از درخت عبور کرده و پس از طی 18 کیلومتر به روستای ییلاقی-زیارتی شامیلرزان می رسیم. در آغاز راه مزارع برنج و مرکبات فراوان دیده می شود.سقف خانه ها با سفال پوشانده شده است.از 5کیلومتر که روستای اشیک آغاسی و کلات به پایان می رسد،جاده خاکی آغاز می شود.در دور طرف جنگل با شی45 درجه همه جا را فرا گرفته است.عبور رودخانه،دره ای فراخ تر و عمیق،درختان تنومند،ستیغ های قله های مقابل و تنوع رنگ در جنگل مناظر بکر و جذابی را در محور بوجود آورده است.قبل از شامیلرزان جاده ای خاکی وجود دارد که خطبه سرا را به اردبیل متصل میکند. در روستای کلات مشایخ آثار برجای مانده از عشایر دیده می شود در8کیلومتری و در ارتفاع تقریبی 327 متری قهوه خانه ای رونق دارد،درروستای بینون طرح بهره برداری از جنگل اجرا می شود و رودخانه ها بزرگ که از ییلاق شامیلرزان شروع می شود از وسط محل میگذرد.پس از این محل به روستا و بقعه شامیلرزان می رسیم.بقعه در ارتفاع 924 متری از سطح دریای آزاد و در وسط روستای پرجمعیت و آباد واقع است.در مسیر بازدید روستایی این چنین زیبا را در دل کوه و جنگل تصو نمیکردم.خانه های روستایی مشرف به بقعه است و بقعه بخشی از حاشیه غربی میدان را تشکیل می دهد.بقعه متعلق به امام سلطان محمود شاه دینوری از عارفان قرن هشتم هجری قمری و به روایتی از فرزدان امام زین العابدین(ع) است.در محو طه درختان شمشاد به وفور دیده می شد.بقعه در داخل اتاقی قرار دارد.دور تا دور اتاق بوسیله ایوان احاطه شده است.متاسفانه ترک های عمیق و جدی برداشته و حسب الظاهر اوقاف هیچ اقدام جدی برای حفظ این بنا انجام نداده است.به رغم دوری راه و نداشتم علائم و راهنما،مورد بازدید گردشگران قرار میگیرد.علاوه بر این درحیاط بقعه یک میدان بزرگی وجود دارد که مهمانان شامیلرزان در آنجا اتومبیل یا وسایل نقلیه خود را متوقف میکنند و روانه خانه های مردم مهمان نواز شامیلرزان می شوند.همچنین در ایام محرم و اعیاد اسلامی،بخصوص عیدقربان زائران زیادی به محل می آیند.

روستا و بقعه شاه میلرزان

 

 

حمام قدیمی مریان

حمام قدیمی مریان قبل از آق اولر قرار دارد و از نظر سابقه تاریخی و تمدنی تفاوتی با آن ندارد. حمام مریان بازمانده آن دوران پر هیاهو و دیر گذر است.این حمام در سمت چپ جاده به سمت آق اولر واقع است. توسط سازمان میراث فرهنگی باز سازی گردید.

حمام قدیمی مریان

 

 

پارک جنگلی گیسوم

یکی از نقاط دیدنی استان گیلان و شهرستان تالش پارک جنگلی گیسوم است. مسیری زیبا و دیدنی درختان سر به فلک کشیده آن تونلی جنگلی را ایجاد کرده است که دل هر بیننده‌ای را با خود می‌برد. در جنوب گیسوم، رضوانشهر به فاصله ۱۴کیلومتر و شمال آن، شهر هشتپر (تالش) با فاصله حدود ۲۰کیلومتر قرار دارد. جاده گیسوم تونلی جنگلی را با نسیم خنک کوهستان های تالش در هم آمیخته تا تن و جان هر رهگذری را آرامش ببخشد و روحش را آسایش دهد.گیسوم جایی است که جنگل و دریا به هم می رسند و سحر طبیعت به اوج خود می رسد. اگرچه گیسوم فقط در نیمه اول سال پذیرای گردشگران است ولی باید گفت که اگر در نوروز و نیمه اول سال هم موفق به سفر به این منطقه گردشگری نشدید زیبایی های طبیعی گیسوم در فصل پاییز و زمستان نیز کمتر از بهار و تابستان نیست. همسایگی جنگل و دریا در این منطقه از شمال کشور، زیبایی دو چندانی را نصیب چشمان گردشگران می‌کند. این ساحل زیبا در ایام نوروز پذیرای جمعیت زیادی از علاقه مندان به طبیعت از اقصی نقاط کشور است مسافرانی که از گوشه و کنار کشور می آیند تا آغازین روزهای بهار را در کنار جنگل و دریا به نظاره بنشینند و تماشاگر رویش طبیعت زیبای تالش باشند. وجود گیسوم باعث شده است که روستای گتگسر در کنار آن به یک روستای مهمان پذیر با خانه های ویلایی تبدیل شود و اهالی به خاطر حضور بیش از حد مسافران خانه‌های خود را تبدیل به سوئیت های مهمان‌پذیر کنند. جنگل گیسوم با مساحتی حدود ۸۰ هکتار، با درختان جنگلی انبوه و گونه‌های گیاهی خاصی که دارد، چشم انداز زیبایی را برای گردشگران فراهم می‌کند، این پارک با امکاناتی نظیر پارکینگ در داخل محدوده پارک، وسایل بازی کودکان، ورزشگاه، اردوگاه، پلاژ، هتل، مناطق پیک‌نیک روزانه، کمپینگ طبیعی، مسیرهای پیاده روی، مجموعه فضاهای جنگلی باقیمانده در ناحیه شرقی، جنگل شمشاد و موزه طبیعی گل و گیاه منتظر حضور گردشگران است. در مجموع ۷۶ گونه گیاهی متعلق به ۶۶ جنس و ۴۴ خانواده در این منطقه جلگه‌ای از شمال گیلان شناسایی شده‌است که ۲۱ گونه آن چوبی و مابقی را گونه‌های علفی تشکیل می‌دهد. درختان جنگلی انبوه و انواع گونه‌های گیاهی به وپژه درختان انجیلی ( آسون دار )، چشم انداز رویایی در فصل پاییز به همراه دارد. در پارک جنگلی گیسوم امکانات رفاهی و سوییت و منازل تعبیه شده است و پاسگاه پلیس امنیت این پارک را شبانه روزی کنترل می کند.مغازه های مختلف خرید و ساحل زیبای آن برای شنا جذابیت آن را دو چندان کرده است.بهترین زمان سفر به گیسوم ماههای اردیبهشت و مهر و آبان است.

پارک جنگلی گیسوم

 

 

منطقه ییلاقی سوباتان

منطقه ییلاقی–جنگلی سوباتان در اوایل محور تالش به آق اولر و در کیلومتر1/2، پس از روستای کیش دبی جاده به دو راه تفکیک می شود. راهی خاکی در سمت راست به سمت جنگل کشیده شده است که انتهای آن به ییلاق سوباتان و استان اردبیل ختم می شود. حدو د2ساعت زمان لازم است تا با ماشین به سوباتان برسیم. ییلاق فصلی است.در زمستان3الی4خانوار در آن سکونت دارند.در تابستان شلوغ می شود.در داخل روستا و در دو طرف جاده تعداد زیادی مغازه احداث شده که به مسافرین سرویس می دهند. باوجود استقبال زیاد از این روستای ییلاقی ، راه آن خاکی وبد است.

منطقه ییلاقی سوباتان

 

 

دستگاه شال بافی وشال بافی

از آنجا که تالشان در گذشته مردمی کوچ نشین بوده اند، بیشترین نیازشان را خود تهیه می کردند.بافت شال نیز یکی از نیاز های آنها بوده است چرا که زندگی شبانی و عشایری آنها در فصلهای سرد سال ایجاب می کرد که از پشم گوسفندان خود، برای تهیه پوشاک و…استفاده نمایند.آنها برای بیشتر نیاز های خود از پشم استفاده می کرده اند ، حتی طناب های تالشیان نیز از جنس پشم بوده است. شال بافی در استان های کردستان و کرمانشاه نیز رواج دارد.
شال نوعی پارچه زمخت و تک رنگ است که از پشم گوسفندان در دستگاه شال بافی بافته می‌شود. شال بافی از هنرهای اصیل و سنتی تالشی‌ها و ییلاق نشینان گیلان بوده است. بهترین نوع شال در دهی به نام کوبولان بافته می‌شود که حتی قابل رقابت با پالتوهای خارجی است اما متأسفانه این هنر امروز در این منطقه رو به زوال است. (فرهنگ دهخدا)، در فرهنگ عمید می‌خوانیم که شال نوعی پارچه ساده یا گلدار است که از پشم یا کرک می‌بافند و یا بالاپوشی که از پارچه پشمی خشن درست می‌کنند و کشاورزان شال را مانند پارچه‌ای دراز و کم پهنا و دور کمر یا دور سر خود می‌پیچند.
مواد اولیه شال بافی فقط پشم است .بیشتر پشم مورد مصرف در شال از پشم گوسفندان محلی است و کمتر خریداری می شود،چون اکثر بافندگان شال افرادی هستند که خود گله دارنیستند.تار و پود شال که بصورت پارچه بافته می شود از پشم است و پنبه یا مواد دیگر در آن استفاده نمی شود مگر در بافت سیاه چادر که مقداری موی بز به آن اضافه می کنند.
در منطقه کلور دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبه‌روی بافنده روی زمین قرار می‌گیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم می‌شود. دو سر این پایه‌های چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن می‌پیچد روی آن قرار می‌گیرد.
دوک: برای ریسیدن نخ پشم بکار می رود. دوک از جنس چوب ، سبک و در اندازه های 30-40 سانتی متر می باشد که قابل جابجایی است.
شانه یا “شونه سر خود”: برای حلاجی پشم بکار می رود. این وسیله به شکل شانه ای با دندانه های فلزی به طول 15 الی 20 سانتی متر است که به شکل عمودی بر روی یک پایه چوبی یا فلزی افقی سوار است. چرخ: از یک دوک و یک چرخ و تسمه گرداننده چرخ تشکیل شده است و برلی ریسیدن نخ پشم بکار می رود.در اصطلاح به چرخ” جهره” می گویند. دفه: شانه ای فلزی یا چوبی نسبتا سنگین که بعد از رد کردن هر پود آن را با دفه می کوبند تا پودها بطور مرتب بر روی هم قرار گیرند. دستگاه شال بافی: این دستگاه چوبی است و شامل دو ردیف نورد و دو پدال می باشد که در داخل گودال کنده شده قرار می گیرد دستگاه شال بافی هم اکنون بیشتر در روستاهای ” آرده” تالشدولاب ، پره سر و مناطق کوهستانی به تعداد بسیار محدود وجود دارد که مناطق اطراف را پوشش می دهد. ماکو: یک تخته چوب سبک که در یک سر آن سوراخی برای در گیر کردن پود تعبیه شده و برای عبور دادن نخ یا همان پود از میان دو ردیف تار بکار می رود. وش تهیه شال بدین صورت است که ابتدا پشم لازم را از پشم گوسفندان انتخاب و تهیه می کنند که خودرنگ می باشند (سفید، شیری، قهوه ای، سیاه) در این انتخاب ها سعی می گردد تا الیاف نرم و بلند مورد استفاده قرار گیرد. سپس پشم را شسته و خشک می کنند و پس از حلاجی بوسیله شانه، آنرا بصورت نخ می ریسند. برای رسیدن نخ شال از دوک دستی یا چرخ مخصوص که در اصطلاح محلی به آن (جهره) می گویند استفاده می کنند. این کار تماماً توسط دختران و زنان انجام می گیرد.سرانجام نخهای بدست آمده را که در اصطلاح تالشی «رشته پو» یا پشم رشته شده نامیده می شود را به شکل گلوله های نخی در می آورند و این نخ آمادة بافتن شال یا جوراب می باشد. دستگاه شال بافی شامل دو ردیف نورد بوده و دارای دو پدال نیز می باشد که در داخل گودال کنده شده قرار می گیرد و دراین حالت بافنده روی زمین می نشیند و ماکو را از بین نخهای کشیده شده عبور می دهد و با فشار پدال ردیف نورد را تعویض می کند و دوباره عمل بالا را تکرار می نمایند و با «دَفِه» یا «شانه سرخورد» ردیف های بافته شده را با ضربه محکم می کند. عرض شال معمولاً حدود 40 سانتی متر است که بصورت پارچه ای بافته می شود و سپس آن را از عرض به هم دوخته و با آب صابون پا می زنند تا بصورت کر کدار و پارچه ای زمخت درآید و شبکه های آن گرفته شود. در این حالت امکان نفوذ برف و بوران در این پارچه بسیار کم است. شال مهمترین و بلکه اساسی ترین پوشش شبانان در سرما و کولاک فراوان کوهستان های سرزمین تالش است. نژاد گوسفندان منطقه تالش با نژاد ترکی تفاوت عمده دارد که البته شرایط آب و هوایی هم در آن بی تاثیر نیست.به همین خاطر جنس پشم گوسفندان تالش تمیزتر وسفید تر از سایر مناطق است.رنگ این پشم ها سفید ، عاجی و سیاه است.در تالش شال نقش خاصی ندارد و کاملا یکدست سیاه یا سفید است.

دستگاه شال بافی

شال بافی

 

 

قلعه صلصال

یکی دیگر از قلعه های تاریخی استان گیلان با قدمتی حدودا هزار ساله، قلعه صلصال واقع در روستای قلعه دوش لیسار از توابع تالش می باشد ، بعضا” معتقدند دلیل نامگذاری روستای “قلعه دوش” موقعیت جغراقیایی آن نسبت به قلعه صلصال می باشد ، در نمائی زیبا از روستا چنین به نظر میرسد که روستا قلعه را به دوش می کشد. ارتفاع این قلعه از سطح دریا تقریبا 100 متر بوده و ساکنان بومی این منطقه معتقدند که سازنده آن شخصی به نام صلصال ( و یا سلسال ) که زمانی در این ناحیه حکمران بوده می باشد. این قلعه چشم انداز زیبایی بر دشت و ساحل خزر داشته و به خاطر معماری نظامی آن جاذبه فراوانی برای گردشگران دارد. متاسفانه بدلیل دستبرد، قسمت هایی از دیوار های خارجی و داخلی آن تخریب شده ولی بخش های دیگر نسبتاً در امان مانده است. دسترسی به قلعه از جاده ی آسفالته ی لیسار، بعد از طی حدود ۱۰۰۰ متر از سمت شرق میسر می باشد. کلمه صلصال با املای “صاد” در لغت به معنای گل خشکیده ورز داده شده جهت کوزه گریست ، اما بعضا معتقدند که نام اصلی این قلعه با املای سلسال با املای “سین” است و سلسال در لغت به معنای آب خنک و خوشگوار است که از محاسن این قلعه بوده است. قلعه صلصال را بر روی صخره ای در ابعاد 40 در 50 متر مربع ساخته اند و داری دو قسمت خارجی و داخلی می باشد ، قسمت خارجی قلعه محوطه ای نسبتا وسیع بوده که از سنگهای رودخانه ای برای ساخت آن استفاده شده ، قسمت داخلی شامل ارگ قلعه ، اقامتگاه فرمانروای وقت ، آب انبار ، جایگاه نگهبانی ، سرویسهای بهداشتی ، شبکه آب رسانی و درگاه اصلی آن می باشد. قلعه صلصال به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و نزدیکی به دریای خزر دارای آب و هوای بسیار مطبوعی بوده و در اطراف آن چشمه ها و رودخانه های فراوانی جریان دارند که یکی از رودخانه های مهم آن رودخانه هره دشت (لیسار) و دیگری رودخانه خلیل جو یا قلعه بین است که رود هره دشت از ارتفاعات 2600 متری داش بلاغی تالش سرچشمه می گیرد. از چشمه های معروف این منطقه یکی چشمه حاج آقا بلاغی و دیگری آقا دابلاغی است که این چشمه در جنوب شرقی و در زیر قلعه واقع شده است. عرض باوری قلعه ۱۸۵ تا ۲۱۵ سانتی متر و ارتفاع موجود آن ۵ تا ۶ متر که در قسمتهایی به ۱۰ تا ۱۲ متر می رسد. قطر دیوارهای جنوب غربی ۱۹۰ سانتی متر است. آب انبار این قلعه، خارج از ارگ آن و در شمال شرقی بنا قرار دارد و طول آن ۵ متر، عرض آن ۳ متر و ارتفاع از کف موجود تقریبا ۴ متر است. در ساخت آن آجرهای قرمز رنگ به ابعاد۴×۲۲×۲۲ سانتی متر، از ساروج و پوششی از گچ سفید به کار برده شده . سابقه استقرار و فعالیت انسان را در روستای قلعه دوش نمی توان مشخص کرد، اما محققان می گویند این روستا، حدود 400 تا 500 سال است که محل اسکان احالی آن می باشد. از صنایع دستی روستا می توان به شال بافی و جوراب بافی اشاره نمود ولی اکثر اهالی روستا کشاورز بوده و برنج کاری حرفه اصلی آنها محسوب می گردد.

قلعه صلصال

 

 

آبشار ورزان

آبشار ورزان یا ورازان در موقعیت جغرافیایی N375654 E484146 در استان گیلان واقع است. در فاصله 36کیلومتری شمالغرب شهر تالش (از میدان نماز تالش تا ابتدای بازار سوباتان) و 22 کیلومتری جنوب (از ایست و بازرسی جنگلبانی سوباتان تا دریاچه)دریاچه نئور اردبیل(ازمسیر فیبر نوری اردبیل گیلان) در ارتفاع 1900-1970 متری از سطح دریاهای آزاد قرار دارد.آبادی ییلاقی سوبانان روبروی بلندترین کوه رشته کوه تالش ««ریشکاجی یا ریشگاسر»» قرار دارد.جمعیت منطقه ییلاقی سوباتان (شامل گزنه هونی ، بیده پشت و…)بصورت فصلی متغیر است ،بهار تابستان و اوایل پائیز منطقه پر از هیاهو و جنب و جوش است ، ترکیب جمعیتی عمداٌ از تالشان و بومیانی است که به دامداری و دامپروری مخصوصاٌ گوسفند مشغول هستند.سایر ساکنین از اهالی بخش مرکزی و بخش لیسار تالش هستند. طبیعت زیبا ،محیط دلرباوهوائی به غایت نیکوپذیرای خیل طبیعت گردان و کوهنوردان ملی و محلی و به ندرت گردشگران خارجی است. نام سوباتان که سووتن تلفظ می شود از ترکیب واژه سو به معنای گلپر و تن به معنای وطن است و یک واژه تالشی است. بیشترین تولید گلپر از زمینهای این منطقه در تالش به عمل می آید.
این آبشار در روستای ورزان که در ضلع شمال غربی سوباتان واقع شده و فاصله آن تا شهرک سوباتان حدود 4 کیلو متر است . آب رودخانه ورزان یکی از شاخه های اصلی رودخانه لیسار است که از چشمه های بالا دستی ییلاق سر چشمه گرفته در مسیر خود هنگام ریزش از صخره های عظیم ورزان آبشار زیبا و دیدنی که ارتفاع آن بیش از 100 متر است را تشکیل می دهد. ساکنین روستای ورزان که بیش از 50 خانوار هستند اکثرا اهالی روستاهای هره دشت شمالی و جنوبی و کوهپایه نشینان لیسار هستند که اکثرا به شغل دامداری و دامپروری مشغولند. بدلیل پایین بودن دمای هوای این منطقه به علت ارتفاع بیشتر نسبت به سطح دریا ، شقایق ورزان نیز دیر تر از شقایق سوباتان شکوفه می زند. از سوباتان تا آبشار ورزان حدود 1 ساعت کوهپیمایی سبک در پیش خواهید داشت.

آبشار ورزان

 

 

آتشکده ایسپیه مزگت

بنای ایسپیه مزگت باقیمانده یک آتشکده قدیمی و بزرگ در دیناچال تالش است. تمامی نشانه های معماری وکاربردی آن عملکرد مذهبی این بنا را تایید می کند.این بنا دردوران پس از اسلام احتمالا بعد ازقرن سوم هجری به مسجد تبدیل شد و ظاهرا تا مدتها ی مدید مورد استفاده قرار می گرفته است. گذشته از اهمیت تاریخی و معماری بنا اینکه در اطراف آن باید شهری بزرگ وجود داشته باشد. مشغله فکری بسیاری از اندیشمندان در گیر با این موضوع است. بازسازی این بنا وتعریف حریم حفاظتی و برنامه عملیاتی می تواند هویت آنرا روشنتر ساخته و مجددا زندگی را به این محل بازگرداند. بنای تاریخی اسپیه مزگت ایسپیه مزگت از دو کلمه “ایسپی “در زبان تالشی به معنای سفید و”مزگت” در زبان اوستا به معنای مسجد تشکیل شده است.ایسپیه مزگت در دهکده کیش خاله در شمال آبادی دیناچال از آبادیهای جنوب اسالم در فاصله حدود 22 کیلومتری جنوب شهر تالش واقع شده است.بنای مذکور در کرانه شمالی دیناچال رود و در یک و نیم کیلومتری شرق جاده تالش –انزلی واقع است. این بنا را می توان یکی از شگفت انگیزترین بناهای تاریخی گیلان دانست. این بنا که امروزه روی در خرابی وفنا دارد .باید روزی در محلی آباد ومعروف بنا شده باشد.اما در هیچ یک ازکتب تاریخی محلی و سفرنامه های خارجیان و ایرانیان .نامی از این بنا نیامده است.عجیبتر اینکه رابینو نیز این بنای تاریخی را ازقلم انداخته است.با این که درختان متبرک نیز در کتاب او فهرست شده است. در طی زمان دراز عوامل مختلف انسانی و طبیعی موجب تخریب ایسپیه مزگت شده اند.درختان جنگلی بزرگ بر بام آن رسته وریشه های خود را چون گوه ای میان دیوارها فرو برده و آنها را شکافته اند.رود خانه سیلابی دیناچال نیز.قسمت جنوبی آن را کنده وبرده است.بارندگی و رطوبت نیز گچکاری وسفید کاری وگچ بریهای آن را فرسوده کرده و تا حدود زیادی از میان برده است. مصالح اصلی بنا ی این اثر تاریخی آجرهایی به ابعاد 6×23×23 سانتیمتر است. قطر دیوار آن 175 سانتیمتر است. گوشه ای از این بنا که یک ضلع آن 75/16 متر است. فعلا بر پاست و دیوار یکی از دهلیزهای بنا می باشد.بر دیوار همین دهلیز است که پنج شش متر کتیبه کوفی ساده باقیمانده و کلمات “لم یخش الا الله فعسی اولعک ان یکونو امن المهتدین” روشن خوانده میشود. این کتیبه که ابتدای آن در همین دهلیز بوده ،روزی چهار دهلیز اطراف را تزیین می داده است.دیو اره دهلیزها نیز گچ بری عجیبی به ارتفاع 1 متر داشته که فعلا 2 متر از این از اره بر دیوار شمالی مشخص است. شاید بتوان از آنچه باقی مانده ، حدس زد که این بنا شامل یک رواق در وسط و چهار دهلیز در چهار طرف بوده است. درب ورودی تقریبا شمالی است و وارد دهلیز شمالی میشود و عرض آن بالغ بر6/1 متر است. ارتفاع طاق دهلیزها از کف کنونی 7/5 متر است. یک طرف دهلیزها دیوار خارجی بنا شده و طرف دیگر آنها پایه های هشت ضلعی است که محیط آنها 5/5 متر است. پایه های که در چهار کنج هستند زاید ه های دارند. فاصله میان دو پایه ای که یکی از آنها زایده دارد 3/2 متر و فاصله میان دو پایه اصلی 8/2 متر است. بالای هر دو پایه ، طاقی با هلال شکسته زده شده است و سقف دهلیزها بر دیوارهای خارجی و این پایه ها استوار است. عرض هر یک از دهلیزها به 4/3 متر میرسد. شاید روزی رواق میان نیز سقفی گنبدی داشته است. اما شرفات بنا باید کم کم جمع شود تا برای زدن طاق آماده باشد. در حالی که شواهد ، این امر را نشان نمی دهد. سقف سراسر بنا ، سفال پوش بوده است ، اما بر خلاف بامهای سفال پوش امروزی گیلان ، سفال آن با ملاط بر روی طاقها چسبانده شده است و اندازه آنها به 36×50 سانتیمتر می رسد. آنچه بیش از هر چیز بیننده را به حیرت می اندازد، علت وجودی چنین بنای در این نقطه دور افتاده است. آن هم بنای با آن قدمت تاریخی که کتیبه کوفی بر آن گواهی می دهد. در اینکه اسپیه مزگت یک مرکزعبادی بزرگ بوده تردیدی نیست و این امر از وجود احتمالی یک مرکز شهری یا سایتی باستانی مدفون شده در حوالی این بنا خبر می دهد. شکل اسپیه مزگت که از چهار دهلیز و یک رواق چهار گوش تشکیل شده و امروزه قسمتی از آن از بین رفته است به آتشکده های زرتشتی پیش از اسلام شباهت دارد و احتمالا بعد از اسلام بدون تخریب بنای آن نحوه اداره آن تغییر کرده و به محل عبادت مسلمانان تبدیل شده است. از طرف دیگر نام فارسی مزگت به جای مسجد با ترکیب اسپیه به معنای سفید از نظر واژه شناسی Etymology) ) نیز می تواند کمکی به یافتن بنای اصلی اولیه این اثر تاریخی نموده و تا حدودی علت وجودی آن را روشن سازد. در کناربنای ایسپیه مزگت در کرانه جنوبی دیناچال رود، زمین وسیعی وجود دارد که روز سیزدهم فروردین هر سال محلی برای اجتماع و تفرج تعداد زیادی از افراد محلی و مسافران نوروزی است که برای بدر کردن سیزده نوروزاز اول صبح آن روز تا غروب در این محل گرد هم می آیند. در این اجتماع، مسافران و گردشگران می توانند انواع وسایل خوراکی، صنایع دستی و غیره را از فروشندگان سیار این محل تهیه کنند.همچنین چند نوع بازی توسط افراد بومی ، هیجان آنرا افزایش می دهد.بدون تردید ایسپیه مزگت باقیمانده یک آتشکده بزرگ در تالش است که در دوران بعد از اسلام به مسجد تبدیل شده است. رواق چهار گوش داخلی آن محل نگهداری آتش مقدس بوده و مردم برای عبادت در دهلیز های کناری آن می ایستادند. بنای اسپیه مزگت بدون هیچ تغییری به مسجد تبدیل شده و این در حالیست که در داخل آن محرابی وجود ندارد. این عدم تغییر و یا تخریب خود نشانی از حرمت و قداستی است که این مکان برای مراسم دینی در قبل و چه بعد از اسلام داشته است.

آتشکده ایسپیه مزگت



:: موضوعات مرتبط: جاذبه های گردشگری تالش، ،
:: برچسب‌ها: جاذبه های گردشگری تالش,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:20


 

 

سلام
در قسمت معرفی بناهای معماری، تصمیم بر اینه که بناها و آثاری مورد بررسی قرار بگیرند که کمتر شناخته شده اند و مورد توجه هستن و این موضوع باعث فراموش شدن خیلی از این آثار شده.
از جمله این بناهای تقریباً فراموش شده، دو کاخ اقامتی - حکومتی متعلق به نصرت الله خان ضرغام السلطنه ، سردار امجد، از حکمرانان زمان ناصرالدین شاه هستند. این دو کاخ، به عنوان استراحت گاه های زمستانی و تابستانی این سردار در منطقه تالش استان گیلان ساخته شده اند که به معرفی آنها می پردازیم.
یکی از دلایلی که باعث شد این بنا رو برای معرفی انتخاب کنم این بود که، به روایت افراد محلی (و همینطور اقوام خودم) یکی از معماران سازنده عمارت زمستانی سردار امجد؛ «عین الله کریمیان» ؛ پدر پدربزرگ های من (جد من) محسوب می شن ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمارت زمستانی سردار امجد
«کاخ اطاقسرا» یا کاخ زمستانی نصرت الله خان سردار امجد، از مهمترین بناهای حکومتی گیلان در شهر تالش (هشتپر) به شمار می رود و خانه‏اى آجرين و عظيم است كه نظير آن در گيلان ديده نشده. سبك بنا، هلال طاق هاى درگاه‏ها و سر درهاى آن در گيلان بى‏نظير است.

 

 

 

 

سردار امجد که از اواسط دوره ی ناصرالدین شاه قاجار تا انقلاب مشروطه حاکم کرگانرود تالش بود، از قدرت و نفوذ زیادی در منطقه تالش برخوردار بود و برای قدرت نمایی و تدارک، مکانی مناسب برای پذیرایی از بزرگان و درباریان قاجار، تصمیم به ساخت این بنا می گیرد.
بنابر روایت منابع محلی احداث و تکمیل این بنا 25 سال به طول انجامیده است. سنگ های بکار رفته در بنا از ارتفاعات ییلاقی تالش به این مکان آورده شده اند و استادان معمار و کارگران زیادی بطور روزانه در ساخت این بنا مشغول به کار بوده اند.
این عمارت که در ابتدا بنا به محل استقرار، اطاقسرا نامیده می شد، اکنون در ضلع غربی میدان اصلی شهر تالش (هشتپر) واقع گردیده است. این بنای آجری با نمای بیرونی آبی رنگ و به همراه طاق نماها و درگاه های هلالی توجه هر رهگذری را به خود جلب می کند.
طبقه اول این بنا، دارای دو درب ورودی بزرگ در شمال و جنوب است که قرینه بصورت چهار پنجره بزرگ در طبقه دوم نیز در چهار جهت تکرار شده است. طبقه سوم دارای چهار کلاه فرنگی با پنجره های بادگیر است.
این بنا در جریان شورش های محلی مردم تالش در دوره انقلاب مشروطه  به آتش کشیده شد و به مدت 60 سال بصورت متروکه باقی ماند. تا اینکه در اوایل دهه 1350 خورشیدی مورد بازسازی قرار گرفت و این ساختمان و محوطه بزرگ پیرامون آن به جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران ( هلال احمر بعدی ) واگذار شد.
این بنا پس از انقلاب در اختیار نیروهای بسیج قرار گرفته بود که به گفته مدیر پایگاه پژوهشی تالش اکنون با رایزنی‌های انجام گرفته به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تحویل داده و برای تبدیل آن به موزه تاریخی و مردم شناسی تالش، تلاش می شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمارت تابستانی سردار امجد
 
کاخ  ییلاقی ضرغام السلطنه (سردار امجد) در روستای باستانی و ییلاقی «آق اولر» در ۳۵ کیلو متری غرب شهرستان تالش واقع شده. این روستا در ارتفاع ۱۱۰۰متری از سطح  دریای آزاد  با  طبیعتی بکر و دست نخورده، دره های عمیق، مراتع وسیع و سر سبز، کو ه های بلند بر افراشته و چشمه های زلال و پر آب معدنی از جایگاه ممتازی برخوردار است.
دیوار خانه های روستایی آق اولر اغلب به رنگ سفید است و پنجره های آن به رنگ آبی رنگ آمیزی شده و بام خانه ها گاه با سفال قرمز و گاه با تخته های حاصل از چوب های جنگلی که در اصطلاح محلی به آن ها ” لت “می گویند، پوشش داده شده است. گورستان های باستانی منطقه آق اولر که در سال های اخیر از دل خاک سر بر آورده اند، شناسنامه قوی و معتبری برای این منطقه محسوب می شوند. این گو رستانها متعلق به نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد می باشد و آثار مختلفی مانند ابزار آلات زندگی روز مره ، سلاح های جنگی، وسائل تزئین و زینت و… از آنها یافت شده است.

 

 

عمارت  تابستانی از سه قسمت تشکیل می‌شد که عبارتند از :  1. خان نشین که محل استقرار خان و خاندان و نزدیکانش بود. 2. قراول خانه که محل استقرار نظامیان بود. 3. اصطبل کاخ مزبور در دوران اوج نهضت مشروطیت به دست مشروطه طلبان به آتش کشیده شد و بازسازی آن توسط سازمان جهانگردی و میراث فرهنگی استان گیلان از مدتی پیش آغاز شده است. 

 

این عمارت هم اکنون در حال مر مت است و بعنوان پا یگاه سازمان میراث فر هنگی و گر دشگری منطقه در نظر گرفته شده است. 



:: موضوعات مرتبط: همه چیز درمورد شهرستان تالش، کاخ ییلاقی سردار امجد، ،

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 16 مرداد 1394

و ساعت 22:11


آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟

آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟

 



ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای کومولوس نشانهٔ هوای خوب و ملایم است

 

آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟

ابر چیست ؟

ابر توده‌ای متراکم از بخار است که در طبقات پایینی و میانی اتمسفر تشکیل می‌شود. عناصر تشکیل دهنده این توده بخار همان عناصر تشکیل دهنده مایعات سطح سیاره می‌باشند. در مورد سیاره زمین، ابرها از بخار آب تشکیل شده‌اند.

 

نام‌گذاری ابرها
در نامگذاری ابرها از کلمات لاتین با ریشه یونانی استفاده می‌شود. این نامگذاری با توجه به نوع و شکل و همچنین خصوصیات ابر انجام می‌گیرد.

 

انواع ابرها
- کومولوس (کومه‌ای): نشانهٔ هوای خوب و ملایم.

این ابرها اغلب ساختمان گل‌کلمی داشته و سطح بالای آن حالت گنبدی دارد و متشکل از قطعات کوچک ابرهای سفید پنبه‌ای است.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای کومولونیمبوس

 

- کومولونیمبوس (کومه‌ای بارا): به همراه رعد و پیام‌آور طوفان.

این ابرها از توده‌های بزرگ و انبوه ابر که به شکل برج عظیمی است، تشکیل می‌گردند.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای آلتوکومولوس

 

- آلتوکومولوس (فرازکومه‌ای): معرف باران احتمالی.

این ابرها شامل لایه‌ها و یا تکه‌های بزرگ گوی مانندی از قطرات زیر آب بوده که معمولاً به صورت شیار و یا امواج نسبتاً منظمی مشاهده می‌گردد.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای استراتوس

 

 - استراتوس (پوشنی): نشانهٔ نرمه باران احتمالی.

نوع اصلی این ابر لایه‌ای یک‌دست و شبیه مه می‌باشد. و معمولاً به صورت تودهٔ متراکمی از بخار آب که قطر آن در همه‌جا یکسان است، مشاهده می‌گردد. ارتفاع این ابر از سطح زمین بسیار کم است.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای نیمبواستراتوس

 

 - نیمبواستراتوس (بارا پوشنی): نشانهٔ ریزش باران و یا برف ممتد.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای آلتواستراتوس

 

- آلتواستراتوس (فرازپوشنی): نشانهٔ ریزش احتمالی باران ملایم.

این ابرها به صورت لایه‌های یکنواخت و متحدالشکل خاکستری یا متمایل به آبی به صورت ترکیبی از الیاف، آسمان را می‌پوشانند.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای سیروس

 

 - سیروس (پَرسا): معرف هوای آرام و خوب.

این ابرها از مرتفع‌ترین ابرها بوده واغلب به صورت پر مانند و سفید رنگ و شفاف (مملو از بلورهای یخ) در آسمان دیده می‌شوند.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای سیرواستراتوس

 

 - سیرواستراتوس (پرساپوشنی): معرف نزدیک شدن هوای طوفانی بوده

این ابرها را می‌توان سیروس‌های نازک تور مانندی دانست که از ابرهای کوچک سفید و به هم فشرده به شکل گولهٔ پشمی شکل یافته‌اند. ظهور این ابرها، علامت نزدیک شدن هوای طوفانی بوده و به همین لحاظ، این ابرها را می‌توان پیش از فرارسیدن هوای بد و یا حالت‌های طوفانی هوا، مشاهده نمود.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای سیروکومولوس

 

- سیروکومولوس (پرساکومه‌ای): پیام‌آور هوای صاف و آرام.

ساختمان آن‌ها اغلب متشکل از قطعات سفید رنگ بوده و معمولاً پیش از ابرهای سیروس در آسمان ظاهر می‌شوند.

 

ابر, ابر چیست, انواع ابر

ابرهای استراتوکومولوس

 

 - استراتوکومولوس (پوشنی‌کومه‌ای):

این ابرها دارای رنگی تیره و یا سفید متمایل به خاکستری بوده معمولاً به صورت دسته یا خطوط و یا توده‌های کروی مانند بزرگ و امواج کروی از ابرهای خاکستری با فواصل و شکاف‌های روشن تشکیل می‌گردد. فاقد شرایط بارندگی‌های رگباری است.

 

- فراکتوکومولوس (کومه‌ای پاره‌پاره)
- فراکتواستراتوس: (پوشنی پاره‌پاره)

 

- پیروکومولوس (آتش‌کومه‌ای):

این نوع ابر پدیدهٔ گرمایی است که در اثر گرم شدن سریع و شدید یک ناحیه و تبدیل آن به رسانای گرما ایجاد می‌شود و در نهایت به ابر کومولوس تبدیل می‌گردد. آتشفشان‌ها، آتش‌سوزی‌های جنگلی، و انفجارهای هسته‌ای (به شکل ابر قارچی شکل) همگی از دلایل اصلی تشکیل ابرهای پیروکومولوس به‌شمار می‌آیند.



:: موضوعات مرتبط: آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟، ،
:: برچسب‌ها: آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:52


همه چیز درباره ستاره قطبی

همه چیز درباره ستاره قطبی

 



ستاره,ستاره قطبی,ویژگی های ستاره قطبی

همه چیز درباره ستاره قطبی
ستاره قطبی اکنون جایی حدود 1 درجه با قطب شمال سماوی یعنی نقطه ای که آسمان شمال در اطراف آن در حال چرخش است، فاصله دارد. اما ستاره قطبی همیشه آن جا قرار نداشته است.
محور چرخش زمین در جای خود لنگ می زند و جهت گیری های مختلفی پیدا می کند. این محور به طور معمول به سوی هیچ نقطه خاصی واقع نمی شود، اما در طول چند قرن گذشته رو به سوی ستاره قطبی بوده است. در واقع، این حرکت خاص محور زمین باعث شده تا ستاره قطبی به قطب شمال سماوی نزدیک تر شود و این جریان تا سال 2102 ادامه خواهد داشت و زمین به ندرت در چنین وضعیت مطلوبی نسبت به ستاره قطبی قرار گرفته است.

 

بسیاری از افرادی که ستاره شناس نیستند، به اشتباه فکر می کنند که ستاره قطبی درخشان ترین ستاره در آسمان است. در هر حال ستاره قطبی قدری در حدود 2 دارد که باعث می شود حتی در مناطقی که دارای آلودگی نوری نیز هستند. قابل رویت باشد.
بیشترین استفاده از این ستاره، یافتن جهت شمال است. ستاره قطبی عرض جغرافیایی محل رصد را نیز نشان می دهد اگر ستاره قطبی 30درجه بالاتر از افق قرار داشته باشد، شما در عرض جغرافیایی 30 درجه شمالی هستید اگر 60 درجه بالای افق باشد، شما در 60 درجه شمالی هستید و اگر ستاره قطبی درست در بالای سر شما باشد، شما در قطب شمال زمین قرار خواهید داشت.

 

ستاره ای تپنده
ویژگی های ستاره قطبی به همین چند مورد ذکر شده محدود نمی شود. ستاره قطبی متعلق به گروهی از ستارگان است که داستان شان در سپتامبر 1784 هنگامی که ستاره شناس انگلیسی، ادوارد پیگات، متوجه نوسان نور ستاره زرد به نام اتا عقاب شد، آغاز گردید. یک ماه بعد، دوست وی به نام جان گودریک همین تغییرات را در یک ستاره زرد دیگر به نام دلتا قیفاووس و ستارگانی به نام قیفاووس مشاهده نمود. قیفاووس ها غول های زرد متعلق به گروه طیفی F یا G هستند که مانند قلب یک انسان می تپند قیفاووس ها ستارگان بسیار درخشانی هستند که ستاره شناسان آنها را در کهکشان های ما مشاهده می کنند.


این غول های تپنده بسیار قابل توجه هستند. اما در سال 1907 یک ستاره شناس از هاروارد به نام هنرینا لیویت حیرت آورترین ویژگی این اجرام را کشف نمود. هر ضربانی که دارای زمان طولانی تری باشد، نور بیشتری نیز به درون فضای می فرستد. بنابراین قیفاووس ها مقیاس های خوبی برای اندازه گیری فاصله تا کهکشان های دیگر هستند. اتاعقاب که به عنوان اولین قیفاووس کشف شده است، دارای دوره ضربانی معادل 7 روز و 4 ساعت و 14 دقیقه و 34 ثانیه می باشد.


شما به راحتی می توانید با اندازه گیری دوره ضربان یک قیفاووس به میزان درخشندگی آن پی ببرید. اگر این روشنایی به دست آمده را با مقدار روشنایی ظاهری قیفاووس مقایسه کنید، به کشف ارزشمندی دست خواهید یافت: فاصله آن ستاره تا زمین.
در دهه 1920، ادوین هابل از قیفاووس های موجود در اجرامی که سحابی های مارپیچی خوانده می شدند، استفاده کرد تا نشان دهد که این اشیا در واقع کهکشان هایی هستند که فراسوی کهکشان ما قرار گرفته اند. قیفاووس ها همچنین به کشف انبساط جهان کمک کردند. امروزه ستاره شناسان به منظور اندازه گیری آهنگ انبساط جهان با استفاده از تلسکوپ هابل، به رصد قیفاووس ها می پردازند.


ستاره قطبی نیز یک قیفاووس است. این ستاره در حقیقت نورانی ترین ونزدیک ترین عضو این گروه از ستارگان می باشد. اما بر خلاف بسیاری از ستارگان از این دست، نور ستاره قطبی به ندرت دارای ضربان است، بنابراین ستاره شناسان تا دهه 1910 نمی دانستند که ستاره قطبی یک قیفاووس است.

 

ستاره,ستاره قطبی,ویژگی های ستاره قطبی

 

 ضربان اغلب قیفاووس ها به دقت یک ساعت سوییسی است. اتاعقاب که به عنوان اولین قیفاووس کشف شده است، دارای دوره ضربانی معادل 7 روز و 4 ساعت و 14 دقیقه و 34 ثانیه می باشد.
اما ستاره قطبی این گونه نیست. هر ساله 3 یا 4 ثانیه به دوره 97/3 روزه آن اضافه می شود. به علاوه در سال 1983 یک ستاره شناس مکزیکی به نام آرماندوآرلانو فرو گزارش داد که چشمک زدن ضعیف این ستاره که قبلا رخ می داد، محوتر شده است. در طول دهه های1900 مقدار نور آن از قدر 10/0 تا 15/0 تغییر می کرد. مقدار این نوسانات در دهه 1980 به 05/0 رسید.


افزایش و کاهش نور ستاره قطبی همچنان سیر نزولی داشت و گروهی به سرپرستی یک ستاره شناس کانادایی به نام دان فرنای پیش بینی نمودند که در سال 1994 ستاره ای ثابت خواهد شد. پیش بینی به حقیقت نپیوست. نه تنها ستاره قطبی به ضربان ادامه داد، بلکه بر شدت این ضربان ها هم اضافه شد و بعد از نوسان ناچیز با قدر 02/0 در اوایل 1990 نور این ستاره اکنون از مقدار  قدر 03/0 تا 05/0 در نوسان است.



:: موضوعات مرتبط: همه چیز درباره ستاره قطبی، ،
:: برچسب‌ها: همه چیز درباره ستاره قطبی,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:51


از درختان چه می‌دانید؟

از درختان چه می‌دانید؟

 



درخت,تعیین سن درخت,انواع درختان

از درختان چه می‌دانید؟
وقتی یك درخت بزرگ می شود لایه های چوب جدیدتری در زیر پوست درخت ساخته می شود. رنگ لایه ای كه در تابستان بوجود می آید با رنگ لایه ای كه در زمستان بوجود می آید متفاوت است. پس یك لایه كم رنگ و پر رنگ با هم نشاندهنده ی یك سال از عمر درخت است .

 

وقتی یك درخت را می بریم ، دایره هائی را می بینیم كه داخل همدیگر قرار گرفته اند. بنابراین كافی است تعداد لایه های پر رنگ را بشماریم یا فرقی نمی كند تعداد لایه های روشن را بشماریم تا سن درخت مشخص شود ولی همانطور كه می دانید این كار درستی نیست كه برای تعیین سن درخت آنرا قطع كنیم .
می شود گفت ما سن درخت را از روی قطر و ارتفاع و طول و شاخه های جانبی آن حدس می زنیم .
* هرچه قطر یك درخت بیشتر باشد عمرش بیشتر است .


البته راههای دیگری هم برای تعین سن درخت هست:
* امروزه سن درختان را به این صورت اندازه میگیرند که ابتدا سوراخی به قطر یک میخ معمولی در آن ایجاد می کنند که تا وسط درخت ادامه دارد سپس مایعی شفاف خاصی که چند نوع است درون آن تزریق می کنند که این مایع بعد از مدتی خشک و سفت شده و آن را از درخت بیرون میکشند لایه های روشن و تیره بر روی آن اثر خود را گذاشته آنها را می شمارند مثل برش درخت و دیدن لایه ها، بدین وسیله سن درخت اندازه گیری می شود.


*  با اندازه گیری محیط بدنه درخت: دور بدنه را محاسبه و شعاع آن را بدست می آورند و با توجه به ثابت بودن رشد سالیانه حدود سن درخت را حدث می زنند.(این هم در مورد درختان استوایی صدق میکند)
* یكی دیگر از روشها روشی به نام سونداژ می باشد كه دراین روش حفره ای در تنه درختان ایجاد شده و یك قطعه از آن را برداشته وحلقه های آنرا می شماریم .

 

درخت,تعیین سن درخت,انواع درختان

 

انواع گوناگونی از درختان وجود دارد، برای اینکه فضایی سبز و زیبا داشته باشیم  می شود از هر کدام از درخت ها مناسب با فضایمان استفاده کنیم:
- درختان سایه انداز و پوشاننده: عرعر- بیدمجنون- چنار- داغداغان- پائولونیا- شاه بلوط هندی-  توت امریکایی- درخت لاله- ابریشم- افراسیاه- نارون

- درختان سریع الرشد: سرو نقره ای-عرعر-دم موشی- زیتون تلخ-چنار-سدروس-افرا سیاه-اقاقیا-پائولونیا-توت امریکایی-لاله-ابریشم-
- درختان مقاوم به گرد خاک: عرعر- زالزالک- ژنکیو- چنار- لیلکی امریکایی- ماگنولیا- بیدمجنون- اقاقیا- داغداغان
گیاهان میوه وحشی (زینتی ) برای پارکها: گلابی –آلو- آلوچه- سیب – پسته – مو- فندق- گوجه- زیتون – انجیر-گیلاس- انار-ازگیل- آلبالوتلخ- زالزالک- شیرخشت


گیاهان جاذب پرنده: یاس وحشی –زیتون-زغال اخته – امین الدوله- پیروکانتا- خاس-اسپیره –یاس خوشه ای – انگور زینتی
مناسب خاک اهکی: زیتون معمولی – زربین –سروخمره ای – چنار- زبان گنجشک
مناسب آب و هوای مدیترانه ای: زربین – زیتون معمولی- برگ بو- انجیر 


دارای بافت خشن: عرعر-ماگنولیا-انجیر –خرمالو-نخل زینتی –شاه بلوط هندی
دارای بافت نرم: ابریشم – لیلکی- ابریشم مصری- بید
گیاهان معطر: سرو ناز- برگ بو – گل یخ – گل سنجد – یاس خوشه ای- اقاقیا- نمدار- پائولونیا- ماگنولیا 


درختان جنگلی: سرو نقره ای – افرای سیاه –زبان گنجشک –اقاقیا- توسکای قشلاقی- ارغوان – کاج سیلوستر- بلوط- گز- شاه بلوط – سدروس- عرعر
گیاهان دارای رشد کم: کریپتومریا-زیتون معمولی – ماگنولیا – برگ بو- انجیر – زالزالک- سوفورا 

 

گیاهان دارای رشد متوسط : پر – ژنکیو- درخت چینی – توری- داغداغان
گیاهان مناسب خاک اسیدی: عرعر- لیلکی امریکایی – توسکا قشلاقی – اقاقیا
گیاهان مقاوم به سرما: سرو نقره ای- کریپتومریا – چینی – به ژاپنی – ابریشم مصری- ماگنولیا 


درختان دارای ریشه سطحی:  ابریشم –  آیلان – سرو نقره ای
گیاهان مناسب جلوگیری از فرسایش خاک: توسکا قشلاقی- چنار- بید مجنون – اقاقیا – توت امریکایی – سرو نقره ای
گیاهان طویل عمر: زیتون معمولی- شاه بلوط هندی گل سفید- سرو ناز
گیاهان دارای عمر کوتاه: زیتون تلخ – اقاقیا – افرای سیاه 


گیاهانی که در زمستان جلوه دارند: بید مرجانی- بید فری- فندق- گیلاس- سوزنی برگان مانند سرو کوهی رونده – سرو سیمین – انواع کاجها و سروها – پهن برگان همیشه سبز ماند ماگنولیا تابستانه و آکاسیا- گل یخ – یاسمن زمستانی 


در ختان مناسب بلوار ها و کوچه ها:  سرو خمره ای – ژنکیو- افرا – شاه بلوط هندی – توس – ارغوان – زبان گنجشک – درخت لاله  سیب – پاولینا – چنار- لرگ – گلابی - بلوط 
درختان مقاوم به سایه: سرخدار- دوگلاس – سکویا – نوئل – ممرز- هدرا - راش 


دلـیـل تـنـوع  گـیـاهـان و درخـتـان درقرآن
« و در زمین هر نوع گیاهی را در تعادل و توازنی آفریدیم». سوره حجر- آیه ی 19
هر نوع گیاهی در تعادل و توازنی آفریده شده است:
همه درختان و گیاهان از مواد اساسی مشترکی سـاخـتـه شده اند از جمله: کربن ـ اکسیژن ـ نیتروژن و فسفـر. تنها اختلاف میان انواع گـیـاهـان و انـواع درخـتان با همدیگر در اندازه هر یک از عناصر موجود در آنهاست. یعنی هـر کدام از آنها  در تعادل و توازنی از این عناصر را دارند.



:: موضوعات مرتبط: از درختان چه می‌دانید؟، ،
:: برچسب‌ها: از درختان چه می‌دانید؟,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:49


13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها

13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها

 



چپ دست,ویژگیهای افراد چپ دست,آیا میدانید

13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها
حدود 5 تا 15 درصد افراد چپ دست هستند!

4 رئیس جمهور از بین 7 رئیس جمهور اخیر آمریکا چپ دست هستند: اوباما، بیل کلینتون، جرج بوش، و جرالد فورد. نمونه های مشهور دیگر از افراد چپ دست می توان به ناپلئون بناپارت، اسکندر کبیر، لئوناردو داوینچی و میکلانژ اشاره نمود.


 با توجه به تحقیق منتشر شده در مجله ی آمریکایی روانشناسی، افراد چپ دست خلاق تر از افراد راست دست هستند. همچنین افراد چپ دست دارای تفکر واگرای بهتری هستند یعنی توانایی ارائه ی راه حل های بهتر و بیشتری را برای حل مسئله دارند. شایان ذکر است که اگر پدر و مادر هر دو چپ دست باشند، نصف فرزندان آنها هم احتمالا چپ دست خواهند بود. اگر پدر و مادر هر دو راست دست باشند فقط 2 درصد فرزندانشان چپ دست خواهد بود.


در زیر به حقایق کمتر شناخته شده ای درباره ی چپ دست ها می پردازیم:
1. با توجه به مجله ی آمریکای علمی، 15 % افراد چپ دست هستند. احتمال چپ دستی در مردان دو برابر زن ها می باشد.
2. احتمال نابغه بودن چپ دست ها بیشتر است – 20 درصد اعضای MENSA ( انجمن افراد باهوش) چپ دست هستند.
3. طبق یک بررسی انجام شده مردان چپ دستی که وارد دانشگاه می شوند به طور متوسط 15 درصد از همتایان راست دست خود و درصورت فارغ التحصیلی 26 درصد ثروتمندتر می باشند.
4. احتمال اعتیاد به الکل افراد چپ دست سه برابر افراد راست دست می باشد.
5. اگر پدر و مادر چپ دست باشند، 50 درصد بچه های آنها چپ دست خواهند بود. در صورتی که هر دو راست دست باشند احتمال چپ دستی فرزندان آنها به 2 درصد می رسد. 


6. بنا به یافته ی روانشناسان دانشگاه کویین، گربه های مونث بیشتر راست چنگال و گربه های مذکر بیشتر چپ چنگال هستند.
7. چپ دست ها بیشتر از دفترهای سیمی متنفر هستند.
8. بنا به پژوهش انجام شده توسط دکتر نیک چربین، چپ دست ها در رویارویی با هیجانات بهتر از همتایان راست دست خود هستند، به این دلیل به طور ذاتی در بازیهای ویدئویی عملکرد خوبی دارند.
9. طبق آمار، با افزایش سن مادر، احتمال تولد بچه ی چپ دست بیشتر است.
10. افراد چپ دست 4 تا 5 ماه دیرتر از افراد راست دست به بلوغ می رسند. 


11. زندگی در دنیای راست دست ها: فقط 50 درصد افراد چپ دست از دست چپ خود برای کنترل ماوس استفاده می کنند. همچنین 68 درصد آنها هنگام استفاده از قیچی از دست راست خود استفاده می کنند و 74 درصد هم سر سفره چاقو را با دست راست خود می گیرند.
12. 4طراح از 5 طراح کامپیوترهای Mac، و از 5 رئیس جمهور آخر ایالات متحده 3 نفر چپ دست (اوباما، کلینتون،بوش) هستند.
13. با توجه به پژوهش ها، طول عمر افراد چپ دست به طور متوسط 9 سال کمتر از راست دست ها می باشد.



:: موضوعات مرتبط: 13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها، ،
:: برچسب‌ها: 13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:47


اطلاعاتی پیرامون طلای سفید

اطلاعاتی پیرامون طلای سفید

 



طلا,طلای سفید,تفاوت طلای سفید با طلای زرد

اطلاعاتی پیرامون طلای سفید
افراد بسیاری بر این باورند که طلای سفید یا صورتی به همین صورت در طبیعت وجود دارد که این باور صحیح نیست. این فلز برای اینکه ظاهر سفید رنگ داشته باشد با فلزاتی دیگر ترکیب می شود و البته این ترکیب ها از ارزش و ظرافت آن نمی کاهد. طلای سفید از پلاتین و نقره ساخته شده است. در اواخر دهه 1920 تا 1930 جواهراتی که از طلای سفید ساخته می شد طرفداران بسیاری داشت و این شور و علاقه تا کنون ادامه یافته است.


امروزه استفاده از طلای زرد برای بسیاری از افراد خسته کننده و کسالت آور شده است. ترکیب طلای سفید با نقره، به ظرافت و درخشندگی آن می افزاید، درست همان طور که طلای زرد را نیز با مواد دیگر ترکیب می کنند و درخشان به نظر می رسد و ما به اشتباه تصور می کنیم که این درخشش بخاطر خود طلا است.


جواهرات ساخته شده از طلای سفید
طلای سفید از ترکیب طلای خالص با فلزاتی همچون پالادیوم و نیکل به دست می آید. بخاطر وجود همین فلزات است که طلای سفید با طلای زرد متفاوت می باشد. نیکل به دلیل این که فلزی سخت است در ترکیب طلای سفید استفاده می شود و برای ساخت حلقه و انگشتر مناسب می باشد، پالادیوم هم که به نسبت نرم تر است برای ساخت جواهرات با سنگ های قیمتی مناسب می باشد.

 

هر مدل جواهری که از طلای سفید ساخته شود– برای درخشندگی بیشتر- یک لایه فلز رادیوم (که از مجموعه فلز پلاتین است) روی آن کشیده می شود. طلای سفید هم مثل طلای زرد با عیار و قیراط اندازه گیری می شود و بهای هر جواهری هم طبق وزن و عیار آن تعیین می شود.

 

طلای 12عیار، به دلیل ترکیب طلا، نقره و مس محکم ترین نوع طلا است ولی برای ساخت جواهرات ارزان قیمت از آن استفاده می شود. طلای14  عیار ، به مراتب از عیار 10 و 12 بهتر است و رنگ بسیار خوبی در جواهرات ساخته شده از آن دارد.
در واقع طلای 18 عیار کیفیت بسیار خوبی دارد که حداقل 75% آن طلای خالص است، رنگ آن نیز بهتر و فلزش نیز نرم تر است. طلای عیار 20، 22 و یا 24 هم طلایی بسیار نرم و انعطاف پذیر است و کیفیت خوبی دارد و اغلب برای ساخت کارهای هنری و مجسمه استفاده می شود.



:: موضوعات مرتبط: اطلاعاتی پیرامون طلای سفید، ،
:: برچسب‌ها: اطلاعاتی پیرامون طلای سفید,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:45


خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن

خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن

 



خواص سنگ فیروزه,خاصیت سنگ فیروزه,سنگ فیروزه خواص

استفاده از خواص سنگ فیروزه برای تقویت قلب و چشم

 

خواص سنگ فیروزه
چشم زخم، محافظت در برابر حوادث و بلايا، از بين برنده ترس، استرس و افسردگي، ايجاد شادي و خوش شانسي، رونق كسب و كار

 

خواص سنگ فیروزه و درمان بیماری ها

یکی از خواص سنگ فیروزه تقویت قلب، دستگاه تنفسي، چشم ها، گردش خون، گلو، معده و كبد می باشد. در صورتي كه فرد بيمار باشد و يا اتفاق ناخوشايندي برايش در شرف وقوع باشد، رنگ فيروزه عوض مي شود، گاه در راه مراقبت از فرد و به خاطر مراقبت از وي ترك بر مي دارد.

 

سایر خواص سنگ فیروزه این است که به عوارض عملکردهای نادرست کبد و غدد کمک میکند. چشمها را نیرو میبخشد و بر علیه بیماریهای چشم و اصلاح گردش خون مؤثر است. درد گلو، التهابات ریوی و بیماریهای دستگاه تنفس را درمان میکند. در برابر افسردگیها مفید است و قلب را تقویت میکند.

 

از خواص سنگ فیروزه میتوان گفت که برای همه بیماریهایی که بر اثر کمبود مواد غذایی و تغذیه بد ایجاد میشوند مانند آناروکسی (بیماری که بر اثر نخوردن غذای کافی و کمبود مواد غذایی ایجاد میشود) به کار میرود. معمولاً هنگام پارگی رباطها و تاندول ها، جریان خون را در بافتهای عضلانی زیادتر میکند. همچنین به خاطر درخشش آن شادی آور است و اثر سودمندی بر روی کمبود اکسیژن، مسمومیت خونی و استرس دارد.

 

سنگ فیروزه کمک مؤثری به درمان نواحی از بدن که تحت هجوم ویروسها و باکتریها هستند یا نواحی آلوده می کند. گفته شده است که فیروزه از عملکرد و شفابخشی بیکران خود آگاهی ندارد! همچنین دارای اهمیت زیادی است که بدانید در کاربرد این کانی چنانچه رنگ خود را از دست بدهد و یا خرد شود، تمام نیرویش را از دست میدهد.

یکی دیگر از خواص سنگ فیروزه این است که، کانی توانمند و حامی افراد است. به ویژه فرض شده است که اسب و سوارکار را از سقوط ناگهانی در امان نگه میدارد. همچنین در زمان مسافرت از شخص حمایت میکند. فیروزه باعث شادی و نشاط در افراد غمگین و افسرده میشود و به آنها نیروی لازم برای به انجام رساندن کارهای سخت را با ظرافت و چابکی منتقل میکند.

 

افزایش اعتماد به نفس یکی دیگر از خواص سنگ فیروزه می باشد که جرأت لازم برای بیان استدلال هایمان را به طور مختصر و با اطمینان خاطر در کنفرانس ها در ما ایجاد میکند. شخص را در برابر خواب های آشفته و کابوسها حمایت میکند. نیرو و ارتعاشات منفی، مضر و آشفته را از ما دور می کند و حتی میتواند جذب کننده نیروهای مثبت باشد. فیروزه مخصوص چاکرای گردن و گلو (چاکرای پنجم) است.

 

خواص سنگ فیروزه برای بدن
خاصیت سنگ فیروزه این است که مفرح معده می باشد. برای سردرد بسیار مفید است . استفاده از سرمه آن برای چشمها بسیار مفید بوده و آن را تقویت می نماید . کسانی که در شب دید خود را از دست می دهند ، استفاده از سرمه سنگ فیروزه آنان را درمان می کند . اگر مردمک سفید شده و یا هر مورد دیگری در چشم باشد آن را درمان می کند .

 

درمان بادفتق، درد ریح ، جنون ، درد اعضاء و بسیاری از بیماریهای داخلی از جمله خواص سنگ فیروزه است. اگر کشته آن با شهد استفاده گردد ،سنگ فیروزه صرع را درمان ، سنگ کلیه را خارج و بیماریهای طحال را درمان می نماید . یک گرم کشته آن همراه با شراب برای نیش مار و هرگونه مسمومیت ، پادزهر می باشد . برای دیگر جانوران موذی و دور کردن سم آنها نیم گرم کافی است.

 

فواید سنگ فیروزه,خواص سنگ فیروزه,انگشتر فیروزه

یکی از خواص سنگ فیروزه آرامش بخشی روح و روان است

 

خواص سنگ فیروزه برای روح و روان
استفاده از انگشتر فیروزه به قلب آرامش می دهد ، خوف و وحشت را از آدمی دور می سازد ، دشمنان را دور و آدمی را بر آنها غالب می سازد ، انسان را در مقابل حوادث برق حفاظت کرده و نمی گذارد که آدمی در آب غرق گردد ، جانوران موذی و گزنده را دور می سازد و نمی گذارد که آنها به آدمی آسیب برسانند .

 

اول ماه جدید زمانی که به ماه نگاه کردید، به سنگ فیروزه بنگرید، برکت و دولت برای شخص آورده و او را بی نیاز می نماید. استفاده از آبی رنگ آن مفیدتر است. از دیگر خواص سنگ فیروزه برای زن حامله مفید و محافظ است. از فواید سنگ فیروزه این است که در آدمی احساس محبت، عشق، علم و هنر را ترقی می دهد و برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد. قلب و چشم را تقویت می نماید.

 

از جمله خواص سنگ فیروزه این است که به همراه هر کسی که باشد، از برق گرفتگی، غرق شدن، نیش جانوران موذی ، نظر بد و قتل و کشته شدن در امان است و محفوظ می ماند، با کسانی که مزاج بادی دارند موافق می باشد . فیروزه در اثر تغییرات هوا زمانی درخشنده و زمانی تار و مکدر می گردد.

 

سنگ فیروزه خواص,خاصیت سنگ فیروزه,درباره سنگ فیروزه

از خواص سنگ فیروزه این است که در آدمی احساس محبت،علم و هنر را ترقی می دهد

خواص فیزیکی سنگ فیروزه
از بزرگترين خواص سنگ فیروزه این است که بيش از صد هزار رنگ آبي و سبز دارد.
هرگز دو عدد سنگ سنگ فیروزه از نظر نوع و رنگ مثل هم وجود ندارد و مثل اثر انگشت مي باشد. سنگ فیروزه زنده مي باشد. و مثل انسان از اكسيژن هوا استفاده مي كند.

 

مواد تشكيل دهنده فيروزه آلومينيم، مس، منگنز، اكسيد آهن و آب مي باشد. از نظر نوع ارزش در كشورهاي آسيايي همچون كشورهاي پاكستان- افغانستان- هندوستان به نام سنگ مهر و محبت شناخته می شود. و در كشورهاي عربي (اطراف خليج فارس) عزيز ترين چيزي است كه با پول شاه مقياس نمي شود . از قديم الايام سنگ فیروزه به عنوان سنگ چشم زخم نيز مطرح بوده است.

 

از نظر مردم سوئد افراد مي توانند در محيط خود ديدگاه اشخاص مقابل خود را بسنجند به اين طريق كه شخصي پيدا مي شود و به شخصي كه از  سنگ فيروزه استفاده مي كند مي گويد چقدر سنگ زشتي؟ چرا بهتر ازآن را نخريدي؟ و شخص ديگر مي گويد چقدر سنگ زيبايي نامش چيست؟ و خواص سنگ فیروزه چیست.

 

فيروزه در مقابل سه چيز عكس العمل نشان مي دهد كه هرگز نبايد با آنها تماس پيدا كند. روغن، كرم، ادكلن.

در كشور سوئد برای تشخیص میزان خلوص سنگ فیروزه آزمایش کوچکی انجام داده اند.  سنگ فيروزه را در داخل يك گلدان قرار داده و از ماسه كنار دريا يا ماسه رودخانه گلدان را پر كرده و سنگ را در دل آن قرار داده و به مدت دو هفته در طول روز به آن مانند يك گل آب مي دهند و اگر سنگ فيروزه اصيل نيشابوري باشد بايد به حالت اوليه خود برگردد.

 

کاربرد سنگ فیروزه

سنگ فیروزه را در حالی که دراز کشیده و در رهایی کامل قرار دارید، بر روی چاکرای مخصوص قرار دهید. ارتعاشات سنگ ها در طی 20 دقیقه عمل میکنند. از خواص سنگ فیروزه این است که بدن را در یک وضعیت رهایی کامل قرار میدهد. استفاده از یک موسیقی دلپذیر از این تجربه بهتر حمایت میکند. بعد از پایان زمان ذکر شده بهتر است چند دقیقه دیگر نیز سنگ در محل خود باقی بماند. لازم است سنگها بعد از استعمال برای چاکراها، در مدت زمان معینی در زیر آب قرار گیرند.



:: موضوعات مرتبط: خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن، ،
:: برچسب‌ها: خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:41


دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز

دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز

 



مغز,اجزای مغز انسان,دانستنیهای جالب درباره مغز انسان

دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز
در این مطلب حقایق جالبی درباره یکی ازشگفت انگیزترین بخش های بدن انسان ارائه می گردد.
 مغز انسان مانند یک رایانه قدرتمند است که خاطراتمان را ذخیره می کند و این که ما در مقام یک انسان چگونه فکر می کنیم و واکنش نشان می دهیم را کنترل می کند. مغز انسان در طول زمان تکامل یافته و برخی از قسمت های پیچیده آن ویژگی های خارق العاده ای دارند که دانشمندان هنوز سعی در درک آنها دارند.


مغز مرکز سیستم عصبی انسان است که افکار، حرکات، خاطرات و تصمیم گیری های ما را کنترل می کند.
با تکامل، مغز انسان پیچیده و پیچیده تر شده، بسیاری از ویژگی های جالب آن را هنوز دانشمندان به خوبی درک نکرده اند.


مغز انسان حاوی میلیاردها سلول عصبی است که اطلاعات را به سراسر بدن ارسال می کنند و یا اطلاعات را از سراسر بدن دریافت می کنند.
مغز انسان بیش از سه برابر مغز پستانداران دیگری است که اندازه بدن مشابهی با انسان دارند.


هر طرف مغز تا حد زیادی با تنها نیمی از بدن تعامل دارد. به دلایلی که هنوز به طور کامل درک نشده، تعامل مغز با طرف های مخالف بدن انجام می گیرد. یعنی سمت راست مغز در تعامل با طرف چپ بدن است و سمت چپ مغز با طرف راست بدن تعامل دارد.
بزرگ ترین بخش مغز انسان مخ نامیده می شود. بخش های مهم دیگر، جسم پینه ای، قشر مغز، تالاموس، مخچه، هیپوتالاموس، هیپوکامپ و ساقه مغز هستند.


مغز انسان به وسیله جمجمه محافظت می شود. جمجمه پوشش محافظی است که از 22 استخوان متصل به هم تشکیل شده است.
وزن مغز یک انسان بالغ حدود 3 پوند (1.5کیلوگرم) است. اگر چه مغز انسان تنها 2 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد، اما در حدود 20 درصد از انرژی بدن را مورد استفاده قرار می دهد.


مغز در مایع مغزی نخاعی معلق و شناور است. این مایع هم به صورت یک لایه در مقابل ضربات فیزیکی و هم به عنوان یک مانع در مقابل عفونت به نحو مؤثری عمل می کند.
بیماری های مغز شامل بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون و اسکلروز چندگانه (ام اس) هستند. این قبیل بیماری ها می توانند در مقابل عملکرد طبیعی مغز انسان محدودیت ایجاد کنند.
بیشتر سکته های مغزی از وجود لخته خون در مغز ناشی می شوند. این لخته جلوی خونرسانی در محل را را می گیرد که این امر باعث رسیدن آسیب یا تخریب بافت مغز نزدیک محل لخته و بروز طیف گسترده ای از علائم سکته می شود.



:: موضوعات مرتبط: گزارش های علمی، دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز، ،
:: برچسب‌ها: دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:39


زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی

زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی

 



جان گودریک, زندگی نامه جان گودریک, بیوگرافی جان گودریک

جان گودریک یک دانشمند در زمینه اخترشناسی اهل هلند بود

زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی

جان گودریک، ستاره شناس آماتور کر و لال و برجسته ای بود که بیشتر او را به خاطر مشاهدات دقیقش در سال ۱۷۸۲ از ستاره رأس الغول در صورت فلکی برساووش می شناسند.

جان گودریک در ۱۷ سپتامبر سال ۱۷۶۴ در گرونینگن هلند چشم به جهان گشود؛ اما بیشتر حیات کوتاه خود را در انگلستان گذراند. او به دلیل ابتلا به بیماری تب مخملی در اوان کودکی اش، ناشنوا شد. والدینش او را به آکادمی توماس برایدوود فرستادند؛ مدرسه ای در ادینبورگ که مخصوص کودکان ناشنوا بود و در سال ۱۷۷۸ نیز به آکادمی وارینگتون. پس از آن، گودریک به شهر یورک و نزد خانواده اش بازگشت. در آنجا با ادوارد پیگوت آشنا شد که پدرش ناتانیل پیگوت، صاحب رصدخانه خصوصی بسیار مجهزی بود.

 

ادوارد، خود به ستارگان متغیر علاقه زیادی داشت؛ ستارگانی که نورانیتشان در دوره های مختلف زمانی تغییر می کند. او لیستی از این ستارگان که رصد آنها خالی از لطف نبود را به گودریک سپرد.

هر چند تغییرات درخشندگی در چندین ستاره شناخته شده بود؛ گودریک نخستین کسی بود که مکانیسم چنین تغییراتی را شرح داد. او ستاره رأس الغول را یک ستاره دوتایی کسوفی خواند و کشفیات خود را نیز در می سال ۱۷۸۳ به انجمن سلطنتی ابلاغ کرد و به سبب چنین کشفی، انجمن مدال کپلی (Copley) آن سال را به او اهدا نمود.

 

جایزه کپلی، جایزه ای است که توسط انجمن سلطنتی لندن هر ساله به کسانی اهدا می شود که در هر رشته علمی تحقیقات برجسته ای را به انجام رسانیده باشند و بصورت یک در میان به محققان علوم فیزیکی و زیستی تعلق می گیرد. او در سن ۱۹ سالگی تغییرات نوری ستاره دلتا-قیفاووس را که از آن پس هر ستاره مشابهی را متغیر قیفاووسی نام نهادند، کشف کرد. او دریافت که این ستاره در پرنورترین حالتش، ۲٫۳ بار پرنورتر از کم نورترین حالتش است که این تناوب هر ۵٫۴ روز یکبار مداوماً در حال رخ دادن است.


متغیر قیفاووس الگویی نمونه برای رده بندی نوعی ستاره است که برای ستاره شناسان در تعیین فاصله های کیهانی دارای اهمیت زیادی می باشد. قیفاووسی ها ستاره هایی ابرغول با دمای سطحی ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ درجه کلوین شبیه به خورشید هستند که به رنگ زرد ظاهر می شوند. اما این ستاره ها از خورشید ما بسیار بزرگترند، بنابراین از فاصله دور به راحتی دیده می شوند.


گودریک در ۱۶ آوریل ۱۷۸۶ و در آستانه ۲۲ سالگی، بعنوان یکی از اعضای انجمن سلطنتی انتخاب شد؛ اما درست ۴ روز بعد به دلیل ذات الریه ای که در جریان رصدهای شبانه اش از ستاره دلتا-قیفاووس دچار شده بود، جان خود را از دست داد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی، ،
:: برچسب‌ها: زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:14


آیا نیما حامد ارکانی آلبرت انیشتن بعدی است ؟

آیا نیما حامد ارکانی آلبرت انیشتن بعدی است ؟

 



 

نیما حامد ارکانی, بیوگرافی نیما حامد ارکانی

نیما حامد ارکانی ایرانی است که سنی در حدود 30 سال دارد، او مدرک لیسانس خود را در ریاضی و فیزیک را از دانشگاه تورنتو در سال 1993 گرفته و پس از آن دکترا را در سال 1997 از دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافت کرده است.نیما حامد ارکانی پس از آن در شتابدهنده خطی استنفرد شروع به کار کرد.

در سال   1999به عنوان استاد دانشگاه برکلی مشغول به کار شد. وی در سال 2002 پس از یکسال ملاقات با استادان دانشگاه هاروارد به عنوان استادی در دانشگاه  هاروارد رسید و کمی بعد از آن به مقام استادی در تحصیلات پیشرفته در دانشگاه پرینستون رسید. این مقام از سال 1933 تا سال 1955 ( زمان مرگ انیشتن ) در دست انیشتن بوده که هم اکنون نزد دکتر ارکانی است.

در سال گذشته نیز بارها مهمان انستتیو علوم طبیعی بوده و به گفته Peter goddarg مدیر انستتیو : ما با دکتر ارکانی تماس گرفته تا او به جمع استادان ما بپیوندد و او نیز موافقت کرد به گفته وی او یک تصویر ذهنی و یک درک عمیق از ظواهر  تئوری های مدرن دارد و او قرار است نقش یک رهبر را در آزمایش در LHC را داشته باشد. پرفسور Nathan seibery عضو انستتیو علوم طبیعی افزود : درک عمیق او از فیزیک و خلاقیت قابل توجه وی باعث پیشرفت انستتیو خواهد شد.

دکتر ارکانی همکنون در زمینه فیزیک ذرات، نامی برای خود دست و پا کرده و قرار است نظریه انقلابی او ( در زمینه عملکرد جهان می باشد) اواخر امسال تست شود. این آزمایش در LHC در CERN که مهمترین و بزرگترین شتابدهنده ذرات در دنیا می باشد انجام خواهد شد. این شتابدهنده در سوئیس قرار دارد و در ماه می سال 2008 افتتاح گشته.  US/LHC   در ماه آگوست یا سپتامبر  شروع به کار می کند و اثبات تئوری در آن در سال 2009 می باشد. LHC تونلی دایره ای شکل به طول 17 مایل (20.8 کیلومتر) دارد. هزینه ساخت این دستگاه عظیم در حدود 5 تا 10 بیلیون دلار شده است.

دکتر نیما حامد ارکانی ( رهبر فیزیکدانان نظری ) افکار ما را در مورد فضا و زمان باز کرده و به گفته ایشان جهان حد اقل 11 بعد دارد. این نظریه انقلابی را در فیزیک بوجود خواهد آورد. در تئوری ابر ریسمان  و یا به اختصار ریسمان، تلاش بر این بوده که توضیح دهد ذرات کوچکترین حالت در این جهان نیستند بلکه حلقه هایی که دارای نوسان می باشند، که ریسمان نامیده می شوند کوچک ترین چیز می باشد. در این نظریه ریسمان در  11 بعد نوسان می کند و بر خلاف ما که در 3 بعد مکان و یک بعد زمان هستیم. بیشتر مدلها در این تئوری حداقل 7 بعد دیگر را نشان می دهد که برای انسان قابل درک نیست.

نیما حامد ارکانی, بیوگرافی نیما حامد ارکانی

دکتر ارکانی با فیزیکدانانی به نام Dimopoulos و Dvail پیشنهاد کردند که بعضی از این ابعاد بزرگتر از حدی است که قبلا تصور می شد و این مدل( ADD (Arkani-Dvail-Dimopoulos نام دارد متاسفانه این ابعاد قابل مشاهده نمی باشند، زیرا گرانش تنها نیروی هست که بر آنها احاطه دارد.

مخالفت بعضی ها با این تئوری به این دلیل است که نمی توان آن را آزمایش کنند. برای مثال، گر شما در ماشین خود نشسته باشید و دستگاه GPS شما روشن باشد، شما می توانید سرعت و مکان دقیق خود را در یک لحظه بدانید. ولی این کار در دنیای ذرات غیر ممکن است و شما نمی توانید سرعت و مکان یک جسم را در یک لحظه بگویی.

ارکانی و دیگران بر این باورند که( LHC (larg hadron collider   قادر است به جواب دادن به این سوال کمک کند. اگر تئوری او تایید شود، این اولین پیشرفت در زمینه فیزیک ذرات و تصورات ما در مورد فضا زمان اطرافمان از زمان انقلاب انیشتن در این رشته تا به امروز می باشد.

جوایزی که وی دریافت کرده:

در سال 2005 جایزه فی بتا کاپا از دانشگاه هاروارد.

در سال 2003 کسب مدال گریبو از انجمن فیزیک اروپا .

و کمگ هزینه های متعددی در سال



:: برچسب‌ها: آیا نیما حامد ارکانی آلبرت انیشتن بعدی است ؟,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:12


زندگی نامه رابیندرانات تاگور

زندگی نامه رابیندرانات تاگور

 



رابیندرانات تاگور,زندگی نامه رابیندرانات تاگور,آثار رابیندرانات تاگور

زندگینامه رابیندرانات تاگور
«رابیندرانات تاگور Rabidranath Tagor» شاعر، متفکر و نابغه ی هندی درششم ماه مه سال ۱۸۶۱ درشهر کلکته درخانواده مهاراجه ای که ثروتش از پارو بالا می رفت متولد گردید و درهفتم اوت ۱۹۴۱ در شهر کلکته در۸۰ سالگی درگذشت .

 

درآغاز قرن نوزدهم مرد متفکری به نام «راجا را موهان روی » نهضت تازه ای در ادب و فلسفه بنیاد نهاد؛ نهضتی که عظمت آن را هیچ مرد متفکر اروپایی نمی تواند دریابد و همین نهضت بود که صد سال بعد توانست هندی آزاد ومستقل به وجود آورد. تاگور از پیروان شایسته این نهضت عظیم بود. او از محیط مدرسه و معلمین خصوصی تنها توانست قواعد علوم و زبان را فراگیرد و تفکرات تنهایی او وی را بر کرسی افتخار قرار داد، مادر وبرادر بزرگش نیز از استعداد فهم زبان و فلسفه ومنطق برخوردار بودند ومشوق او در دانش اندوزی بودند، و بحث های پرشور آنان پایه فهم عمیق وجهان بینی شگفت آوری شد که نام وی را جاودان ساخت.


رابیندرانات تاگور کار ادبی خود را درسال ۱۸۷۶ با سرودن اشعار «غنایی» آغاز کرد. وی در بیستم سپتامبر ۱۸۷۷میلادی برای تحصیل حقوق عازم لندن گردید اما حقوق هرگز نمی توانست روح نوجو و فیاض وی را قانع کند، از این رو پس از یک سال به زادگاه خویش بازگشت و در نهضت پر دامنه ای که در تمام زمینه های زیست ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ و فلسفه در این کشور و خصوصاً در ایالت بنگال به حد عصیان رسیده بود نقش حساسی به عهده گرفت و دومین اثر خود را که حاوی افکار مختلف او بود، در قالب ترانه هایی لطیف و پرشور منتشر کرد.


دراین اشعار، زیبایی، عظمت و روح مبارزه جویی همه یک جا گرد آمده و نمایشگر عالی ترین عواطف بشری و تلاش مقدس انسان برای زیستن بود. آثار اولیه ی وی تقلیدی از شعرای بزرگ هندی بود که با مایه ای از فولکلور چاشنی خورده بود، لیکن درسال ۱۸۷۸ منظومه های «ترانه های آفتاب» و «سرودهای شبانه» که حاوی ایده های انسانی و بزرگی بودند انتشار یافت. انتشار آنها در سراسر هندوستان وی را به عنوان یک شاعر بزرگ معرفی کرد.


او برای اندیشه های خود قالبی از رمانتیسمی داشت که از فرهنگ و دانش و سرودهای جاویدان و با عظمت هند باستانی آکنده بود. تاگور درسال ۱۸۸۴ طی یک ماجرای پرشور عاشقانه ازدواج کرد و در آرامش و تنهایی مطلق به تفکر و تحریر و سرودن ترانه های جاویدان و مطالعه برای ایجاد مکتب تربیتی نوین مبتنی بر سنن ارزنده ملت هند پرداخت.
دراین زمان مدرسه نمونه ای به نام «سنگر صلح» با هزینه ی خود تأسیس کرد و اصول وعقاید تربیتی خود را درآنجا به کار بست که متضمن نتایج درخشانی برای وی بود ؛ این مدرسه بعدها به صورت یک کانون آموزش جهانی شناخته شد.


او در این دوران با زندگی مردم عادی، با دردها و رنج ها، با گرسنگی و فقر و مرض آشنا شد. او ملت واقعی هند را شناخت و به ترسیم چهره آنان پرداخت: رخساره زرد و نحیف زنان، شکمهای آماس کرده ی کودکان، و دستهای پینه بسته ی مردان دهقانی که هیچ گاه شکم خود را سیر ندیده بودند.
تاگور با مفهوم واقعی کار، آشنا شد و از آن پس قهرمانان او به جای روسپی های بزک کرده کاخهای اشرافی، که در قصرهای مجلل با استخرهایی از کاشی های چین و روم زندگی می کردند، به ترسیم سیمای واقعی ملت هند پرداخت.


شعر او مرثیه مرگ کودکان گرسنه، و ترانه های او نمایشگر اندوه زنان رنجدیده دهقان بود. او بهترین آثار خود را در این دوران به وجود آورد ، داستانهای هیجان انگیزی به رشته تحریر کشید و نمایشنامه های کم نظیری نگاشت که از میان آنها «باغبان و سنگ های گرسنه»، «امید دهقان»، « مهتاب درخشنده » را می توان نام برد. اما وقایع دردناکی برای وی پیش آمد. درسال ۱۹۱۰ ابتدا زن محبوبش و پس از آن دخترش و سه ماه بعد پسر کوچکش یکی پس از دیگری در ظرف یک سال جان سپردند. این وقایع ضربه ی هولناکی به روح حساس تاگور وارد کرد تا جایی که کنترل اعصاب خود را تا حدی از دست داد.


درسال ۱۹۱۱، مجدداً برای معالجه به انگلستان رفت و در این سال ترجمه انگلیسی اشعار او به نام « آوازهایی از قربانی»، «چیستان جالی » و «مرگ امید» مورد استقبال کم نظیری قرارگرفت و جوامع انگلیسی زبان، یک شاعر بزرگ از مشرق زمین را مورد تجلیل شایسته ای قرار دادند.
اشعار تاگور به اغلب زبان های اروپایی ترجمه شده و در سال ۱۹۱۳ به عنوان اولین هنرمند از آسیا جایزه نوبل گرفت. شخصیت تاگور کاملاً در آثار او متجلی است. او به عنوان یک هنرمند رسالت خود را می شناخت و همیشه آماده ی مبارزه با بیداد و ظلم و شقاوت بود و مبارزه پی گیر و بی امانی را علیه ناسیونالیسم آلمان و رژیم نازی آغاز نمود.

 

تاگور پس از مرگ زن و فرزندانش به مسافرت پرداخت و از کلیه ی کشورهای اروپایی ، چین وآمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ، ایران ، آمریکای جنوبی وکانادا دیدن کرد. تاگور در ۶۸ سالگی به آموختن نقاشی پرداخت و نمایشگاه آثار نقاشی او در مونیخ ، پاریس ، برلین ، نیویورک و مسکو مورد توجه قرارگرفت. وی در آهنگسازی نیز دست داشت و برای اغلب ترانه ها ی خود آهنگ های جالبی ساخته است.


متد فلسفی این نابغه ی بزرگ مبتنی بر درون بینی و اعتماد به تجلی بارقه ای از نورخداوند در وجود انسان است و اندیشه های فلسفی او در پیدایش مکاتب فلسفی جدید تاثیری عظیم بخشیده است.تاگور بیش از شصت جلد از آثار منظوم خود منتشر نمود وداستانهای بزرگ ، مقالات ، نمایشنامه های او به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.


ازآثار جاویدان رابیندرانات تاگور می توان «سلطان قصر سیاه »،«میوه جمع کن»، «اشعارخیبر»، «رشته های گسسته»، «نامه هایی به یک دوست»، «پیوند آدمی»،«مذهب بشر»، «شخصیت» ،«نکاتی از بنگال»، «هدیه عاشق» و «چیتر ا» را نام برد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه بزرگان2، زندگی نامه رابیندرانات تاگور، ،
:: برچسب‌ها: زندگی نامه رابیندرانات تاگور,

نوشته شده توسط ROZBEH در شنبه 10 مرداد 1394

و ساعت 10:6


راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر

راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر

راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر

نمکستان به نقل از تاپ ناپ : راجر کانگورو یک کانگوروی استثنایی و منحصر به فرد است.این کانگورو زمانی که هنوز بچه بوده مادرش را در یک تصادف در بزرگ راهی در استرالیا از دست میدهد.

فال حافظ فال حافظ اصل : نیت کنید و با یک کلیک فال بگیرید فال حافظ اصل

او را در حالی که بسیار ضعیف ونحیف بوده پیدا میکنند و به پناهگاه حیوانات در آلیس اسپرینگ استرالیا منتقل مینمایند. راجر زمانی که هیچ کانگورو نری در اطراف خود پیدا نمیکند برای زور آزمایی شروع به مشت زنی میکند ، همپنین او علاقه زیادی به خود نمایی و دوربین دارد.

عکس های لو رفته عکس های خفن از بازیگران ایرانی و خارجی ، سوژه های داغ روز عکس های خفن

یکی از سرگرمی های روزمره راجر له کردن سطل غذایش است. این کانگورو 2 مترو 10 سانت قد و 89 کیلو وزن دارد و با توجه به پیش بینی ها به خاطر مراقبت خوب و خوراک با کیفیتی که استفاده میکند ممکن است بیشتر هم رشد کند



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب با عکس، راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر، ،
:: برچسب‌ها: راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 22:5


داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان

داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان

داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان

آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند

سال‌ها با علاقه کار کرد ، به دیگران نیکی کرد اما با تمام پرهیزگاری

در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد

یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت :

واقعا که عجبا.

درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده

نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد

سرانجام در سکوت ، پاسخی را که می‌خواست یافت.

این پاسخ آهنگر بود :

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم.

می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟

اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود

بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم

تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم

بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد

فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد

باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست.

آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد :

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد

حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد

می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد

آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.

باز مکث کرد و بعد ادامه داد :

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم

ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم

انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد

اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرف نظر نکن تا شکلی را که  می‌خواهی ، به خود بگیرم

به هر روشی که می‌پسندی  ادامه بده

هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 22:2


داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان

داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان

داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان

روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته

و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است

فکر می کنید آن مرد چه کرد؟

خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟

و یا اشک ریخت ؟

نه …

او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد

و گفت : خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود :

مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد!



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:54


داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه

داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه

داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد

که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد

سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود

مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت

سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد

ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود آن مورچه آز دهان او بیرون آمد

ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت سلیمان (ع) آن مورچه را طلبید

و داستان او را پرسید مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد

و کرمی در درون آن زندگی می کند خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود

و من روزی او را حمل می کنم خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده

و ببرد این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد

و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم

و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم

و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده

مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم

سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا سخنی از او شنیده ای ؟

مورچه گفت آری او می گوید : ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر

این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:50


داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون

داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون

داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون , داستان تاجر میمون

روزی روزگاری در روستایی در هند مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون

20 دلار به آنها پول خواهد داد ، روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون

به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند

 

و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند

به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت

با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد

تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشت زارهایشان رفتند

این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون ها آن قدر کم شد

که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد

این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 60 دلار خواهد داد

ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد

در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت :

این همه میمون در قفس را ببینید!

من آنها را به 50 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به 60 دلار به او بفروشید

روستایی‌ها که [ احتمالا مثل شما ] وسوسه شده بودند پول‌هایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند

البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون …



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:47


داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن ) , داستان های آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی آب گرفتار شد

از جلسه بیرون دوید و گفت : فعلا بحث را چند دقیقه نگه دارید، زود برمی گردم

این کاری عجیب بود شاید پارلمان آمریکا هرگز به چنین دلیلی متوقف نشده بود

او دوید تا آن بچه خوک را آزاد کند!

لباس هایش تمامن گلی شده بود

آبراهام لینکلن آن  بچه خوک را از آن جوی نجات داد و سپس به جلسه برگشت

مردم پرسیدند : این چه کاری بود کردی؟

چرا جلسه را نگه داشتی و با چنین عجله ای بیرون دویدی؟

او پاسخ داد : یک زندگی در خطر بود …



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:46


داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک

داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک

داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک , خون دادن بچه , داستان کوتاه از خود گذشتگی

سال ها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد مشغول کار بودم

با دختری به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری نادری رنج میبرد

ظاهرا تنها شانس بهبودی او گرفتن خون از برادر پنج ساله خود بود که او نیز قبلا مبتلا به این بیماری بود

و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بودو هنوز نیاز به مراقبت پزشکی داشت

پزشک معالج وضعیت بیماری خواهرش را توضیح داد و پرسید آیا برای بهبودی خواهرت مایل به اهدای خون هستی؟

برادر خردسال اندکی تردید کرد و سپس نفس عمیقی کشید و گفت : بله من اینکار را برای نجات لیزا انجام خواهم داد

در طول انتقال خون کنار تخت لیزا روی تختی دراز کشیده بود و مثل تمامی انسان ها

که با مشاهده اینکه رنگ به چهره خواهرش باز میگشت خوشحال بود و لبخند میزد

سپس رنگ چهره اش پریده بیحال شده و لبخند بر لبانش خشکید

نگاهی به دکتر انداخته و با صدای لرزانی گفت : آیا میتوانم زودتر بمیرم ؟

پسر خردسال به خاطر سن کمش توضیحات دکتر معالج را عوضی فهمیده بود

و تصور میکرد باید تمام خونش را به لیزا بدهد و با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود



:: موضوعات مرتبط: داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک، ،
:: برچسب‌ها: داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:43


داستان زیبا و آموزنده شعله امید

داستان زیبا و آموزنده شعله امید

داستان زیبا و آموزنده شعله امید , داستان شعله امید

چهار شمع به آرامی می سوختند محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید

اولین شمع گفت : من صلح هستم ، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد

فکر می کنم که به زودی خاموش شوم

 

هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد

شمع دوم گفت : من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رعبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم

حرف شمع ایمان که تمام شد ، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد

وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه گفت :

من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند

آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند

پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد

کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند

او گفت :  شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟

چهارمین شمع گفت : نگران نباشد، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم

من امید هستم

چشمان کودک درخشید ، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد

بنابر این شعله امید هرگز نباید خاموش شود.

نتیجه داستان : ما باید همیشه امید و ایمان و صلح و عشق را در وجود خود حفظ کنیم



:: موضوعات مرتبط: داستان زیبا و آموزنده شعله امید داستان زیبا و آموزنده شعله امید , داستان شعله امید، ،
:: برچسب‌ها: داستان زیبا و آموزنده شعله امید,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:42


داستان کوتاه پند سقراط

داستان کوتاه پند سقراط

داستان کوتاه پند سقراط , داستان در مورد سقراط

روزی سقراط حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست

علت ناراحتیش را پرسید ، پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از  آشنایان را دیدم

سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت

 

و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم

سقراط گفت : چرا رنجیدی؟

مرد با تعجب گفت : خب معلوم است چنین رفتاری ناراحت کننده است

سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد

آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم

آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود

سقراط پرسید : به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم

سقراط گفت : همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی

که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟

و آیا کسی که رفتارش نادرست است روانش بیمار نیست؟

اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟

بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند

و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند

نتیجه داستان : پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر

و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه پند سقراط، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه پند سقراط,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:41


داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد

آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل ….

آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد.

روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:40


داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!

داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!

داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!

 یکی از مدیران آمریکایی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود ، تعریف کرده است که :

روزی از خیابانی که چند ماشین در دو طرف آن پارک شده بود می گذشتم. رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد. او با جدیت و حرارتی خاص مشغول تمیز کردن یک ماشین بود. بی اختیار ایستادم. مشاهده فردی که این چنین در حفظ و تمیزی ماشین خود می کوشد مرا مجذوب کرده بود. مرد جوان پس از ….  تمیز کردن ماشین و تنظیم آیینه های بغل، راهش را گرفت و رفت چند متر آن طرفتر، در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاد. رفتار وی گیجم کرد. به او نزدیک شدم و پرسیدم: «مگر آن ماشینی را که تمیز کردید متعلق به شما نبود؟» نگاهی به من انداخت و با لبخندی گفت: «من کارگر کارخانه ای هستم که آن ماشین از تولیدات آن است. دلم نمی خواهد اتومبیلی را که ما ساخته ایم کثیف و نامرتب جلوه کند.»



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:39


داستان کوتاه یکی از بستگان خدا

داستان کوتاه یکی از بستگان خدا | داستان کوتاه

داستان کوتاه زیبا و آموزنده یکی از بستگان خدا

شب کریسمس بود و هوا ، سرد و برفی . پسرک ، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد …

تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده رو کم‌تر آزارش بدهد ، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه.

چند دقیقه بعد در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد : آهای ، آقا پسر!

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.

پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید : شما خدا هستید؟

– نه پسرم ، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!

– آها ، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه یکی از بستگان خدا ، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه یکی از بستگان خدا ,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:37


داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی

داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی

داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی,داستان سنگ وسط جاده,داستان شانس

در سال های دور پادشاه دانایی یک تخته سنگ بزرگ را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل رهگذارن را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است

این داستان ادامه داشت تا اینکه نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کنار جاده قرار داد

ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل آن سکه های طلا و یک نامه پیدا کرد

در نامه نوشته بود : هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:35


داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا

داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا

داستان کوتاه زیبا و آموزنده ایمان کوهنورد به خدا ,داستان ایمان کوهنورد به خدا

کوهنوردی جوان می‌‌خواست به قله‌ بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی ، سفرش را آغاز کرد. آنقدر به بالا رفتن ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد.

به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.

سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد.

در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !

ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟

کوهنورد گفت : نجاتم بده خدای من!

– آیا به من ایمان داری؟

کوهنورد گفت : آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام

– پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!

کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز کیلومترها ارتفاع.

گفت: خدایا نمی‌توانم.

– آیا به گفته من ایمان نداری؟

کوهنورد گفت : خدایا نمی توانم. نمی‌توانم.

روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده کوهنوردی در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:34


داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر

داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر

داستان کوتاه فقیر ، داستان در مورد فقر , داستان زیبا و آموزنده فقرا

روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند و قدر موقعیتش را بداند.

آن ها یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .

در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد سفرمان چه بود ؟

پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !

پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟

پسر پاسخ داد : فکر می کنم !

پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟

پسر کمی اندیشید و سپس گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا .

ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند .

حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !

در پایان حرف های پسر ، پدرش مات و مبهوت او را نظاره می کرد .

پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !



:: موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر، ،
:: برچسب‌ها: داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:31


داستان کوتاه خرید معجزه

داستان کوتاه خرید معجزه

داستان کوتاه عاشقانه , داستان کوتاه آموزنده , داستان کوتاه زیبا

وقتی سارا دخترک هشت ساله‌ای بود ، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی‌توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می‌تواند پسرمان را نجات دهد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را در آورد. قلک را شکست، سکه‌ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط پنج دلار!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ‌تر از آن بودکه متوجه بچه‌ای هشت ساله شود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دخترک پاهایش را به هم می‌زد و سرفه می‌کرد ولی داروساز توجهی نمی‌کرد. بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه‌ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت…..

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می‌خواهی؟ دخترک جواب داد:‌ برادرم خیلی مریض است، میخواهم معجزه بخرم. داروساز با تعجب پرسید: ببخشید؟!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دخترک توضیح داد: برادر کوچک من، داخل سرش چیزی رفته و بابایم می‌گوید که فقط معجزه می تواند او را نجات دهد. من میخواهم معجزه بخرم، قیمتش چند است؟! داروساز گفت: متأسفم دختر جان، ولی ما اینجا معجزه نمی‌فروشیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خیلی مریض است، بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام پول من است، من کجا می‌توانم معجزه بخرم؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت، از دخترک پرسید چقدر پول داری؟ دخترک پولها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد. مرد لبخندی زد و گفت: آه چه جالب، فکر می‌کنم این پول برای خرید معجزه برادرت کافی باشد!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت:‌ من میخواهم برادر و والدینت را ببینم، فکر می‌کنم معجزه برادرت پیش من باشد. آن مرد دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو بود فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس از جراحی، پدر نزد دکتر رفت و گفت: از شما متشکرم، نجات پسرم یک معجزه واقعی بود. می‌خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم؟ دکتر لبخندی زد و گفت:‌ فقط پنج دلار



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه خرید معجزه، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه خرید معجزه,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:27


داستان کوتاه دلیل قانع کننده

داستان کوتاه دلیل قانع کننده

داستان کوتاه دلیل قانع کننده , داستان دلیل قانع کننده , داستان کوتاه پلیس

مرد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت. پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به ١٦٠ کیلومتر در ساعت رسید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است….

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ١٨٠ رسید و سپس ٢٠٠ را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠ گذشت و به ٢٤٠ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ناگهان به خود آمد و گفت، “مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد.” از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، “ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشتر کرده و از دست پلیس فرار کردی. تنها اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی.”

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد میانسال نگاهی به افسر کرد و گفت، “می‌دونی، جناب سروان؛ سال‌ها قبل زن من با یک افسر پلیس فرار کرد. وقتی شما رو آژیر کشان پشت سرم دیدم، تصوّر کردم داری اونو برمی‌گردونی”! افسر خندید و گفت: “روز خوبی داشته باشید، آقا” و برگشته سوار اتومبیلش شد و رفت !



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه دلیل قانع کننده، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه دلیل قانع کننده,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:25


داستان جالب و طنز کار مشاوران

داستان جالب و طنز کار مشاوران

داستان جالب و طنز کار مشاوران , داستان کوتاه شغل مشاوران

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و کله‏ ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده‏ های خاکی پیدا می‏شود. راننده ی آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس شیک ، کفش های Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

چوپان نگاهی به جوان تازه به دورانرسیده و نگاهی به رمهاش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

جوان، ماشین خود را در گوشه ‏ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ‏ی NASA روی اینترنت، جایی که می‏توانست سیستم جستجوی ماهواره‏ای ( GPS ) را فعال کند، شد. منطقه ی چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحه ی کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیده‏ی عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.

بالاخره 150 صفحه‏ ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان می‏داد، گفت : شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.

چوپان گفت: درست است. حالا همین‏طور که قبلا توافق کردیم، می‏توانی یکی از گوسفندها را ببری. آنگاه به نظاره ی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد؟

مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!

چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.

مرد جوان گفت: راست می‏گویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟

چوپان پاسخ داد: کار ساده ‏ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل می‏دانستم، مزد خواستی. مضافا، اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمی‏دانی، چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی !



:: موضوعات مرتبط: داستان جالب و طنز کار مشاوران، ،
:: برچسب‌ها: داستان جالب و طنز کار مشاوران,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:24


داستان کوتاه ادعای خدایی / دیدار فرعون و ابلیس

داستان کوتاه ادعای خدایی / دیدار فرعون و ابلیس

داستان کوتاه ادعای خدایی , داستان دیدار فرعون و ابلیس

می گویند شیطان رانده شده ، زمانی نزد فرعون ستمکار و ظالم آمد در حالی که فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد

ابلیس به او گفت : هیچکس می تواندکه این خوشهء انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟

فرعون گفت: نه.

ابلیس با جادوگری و سحر ، آن خوشهء انگور را به دانه های مروارید خوشاب تبدیل کرد.

فرعون تعجب کرد و گفت : آفرین بر تو که استاد و ماهری.

ابلیس سیلی ای بر گردن او زد و گفت : مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند ، تو با این حماقت چگونه ادعای خدایی می کنی؟



:: برچسب‌ها: داستان کوتاه ادعای خدایی / دیدار فرعون و ابلیس,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:21


داستان از حرف تا عمل

داستان از حرف تا عمل

داستان از حرف تا عمل , داستان از پیامبر , داستان از حضرت محمد , داستان کوتاه از رسول الله

در زمـان پـیـغمبر اکرم (ص) طفلى بسیار خرما مى خورد . هر چه او را نصیحت مى کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد فایده نداشت . مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیغمبر (ص) بیاورد تا او را نـصـیـحت کند.

 

وقتى او را به حضور پیغمبر آورد از پیغمبر خواست تا به طفل بفرماید که خرما نخورد

اما آن حضرت فرمود : امروز بروید و او را فردا دوباره بیاورید.

روز دیـگر زن به همراه فرزندش خدمت پیغمبر (ص) حاضر شد. حضرت به کودک فرمود که خرما نـخورد.

در این هنگام زن که نتوانست کنجکاوى و تعجب خود را مخفى کند از ایشان سؤال کرد : یا رسول اللّه چرا دیروز به او نفرمودید خرما نخورد؟

حـضـرت فـرمـود : دیـروز وقتى این کودک را حاضر کردید خودم خرما خورده بودم و اگر او را نصیحت مى کردم تاثیرى نداشت .

امـام صـادق (ع ) فـرمود : به راستى هنگامى که عالم به علم خود عمل نکرد موعظه او در دل هاى مردم اثر نمى کند همان طور که باران از روى سنگ صاف مى لغزد و در آن نفوذ نمى کند !



:: موضوعات مرتبط: داستان از حرف تا عمل، ،
:: برچسب‌ها: داستان از حرف تا عمل,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:20


داستان کوتاه معجون آرامش

داستان کوتاه معجون آرامش

داستان کوتاه معجون آرامش , داستان بزرگمهر و کسری , داستان واقعی از بزرگمهر حکیم ایرانی

کسری انوشیروان از بزرگمهر خشمگین شد و دستور داد در سیاهچال به زنجیرش کنند

چند روزی از این ماجرا گذشت ، کسری افرادی را فرستاد تا از حال بزرگمهر برایش خبر ببرند.

آنان دیدن بزرگمهر قوی و شادمان است و از او سوال پرشیدند که چرا در این حال اینچنین آسوده هستی

بزرگمهر گفت : معجونی ساخته ام ار 6 جزء و بکار می برم به این دلیل است که مرا اینگونه نیکو می بینید

گفتند : آن معجون را به ما هم بگو تا در زمان گرفتاری استفاده کنیم

بزرگمهر گفت :

1 . اعتماد به خدای عزوجل است

2 . آنچه مقدر است بودنی است

3 . شکیبایی برای گرفتار بهترین چیز است

4 . صبر نکنم چه کنم

5 . شاید حالتی سخت تر از این رخ دهد

6 . از این ساعت تا ساعت بعد امید گشایش است

زمانی که سخنان بزرگمهر را به کسری رساندند بزرگمهر را آزاد کرد و او را گرامی داشت



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه معجون آرامش ، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه معجون آرامش,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:18


داستان کوتاه انعکاس

داستان کوتاه انعکاس

داستان کوتاه انعکاس

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد

به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!

صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!

پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟

پاسخ شنید : کی هستی؟

پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو!

باز پاسخ شنید : ترسو!

پسرک با تعجب از پدرش پرسید : چه خبر است؟

پدر لبخندی زد و گفت : پسرم خوب توجه کن….

و بعد با صدای بلند فریاد زد : تو یک قهرمان هستی!

صدا پاسخ داد : تو یک قهرمان هستی!

پسرک باز بیشتر تعجب کرد.

پدرش توضیح داد : راستش داستان این صدا از این قرار است که

مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است.

هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی عینا به تو جواب میدهد

اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب بوجود می آید

و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما بدست خواهی آورد.

هر چیزی را که بخواهی ، زندگی همان را به تو خواهد داد!



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه انعکاس، ،
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه انعکاس,

نوشته شده توسط ROZBEH در جمعه 9 مرداد 1394

و ساعت 21:9



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد

.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by rozbeh2 ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به وبلاگ من خوش آمدید




زندگی نامه بزرگان
زندگی نامه شهید همت
زندگی نامه آلبرت اینشتین
زندگی نامه کورش
زندگی نامه شهید دکتر چمران
زندگی نامه الکساندر فلمینگ کاشف پنى سیلین
زندگی نامه حافظ شیرازی
زندگی نامه ابوعلی سینا
زندگی نامه ارنست رادرفورد فیزیکدان نیوزیلندی‌
زندگی نامه الکساندر گراهام بل
زندگی‌نامه نیک وی آچیچ (مرد بدون دست و پا) + عکس
نیما یوشیج
زندگی نامه هلن کلر
سلامت
خواص میوه ها
چند تمرین ساده برای تقویت مغز
بخوابید تا آلزایمر نگیرید
چطور میتوان بعد از سن ۲۵ سال افزایش قد داشت؟
گودی کمر و تمرینات ورزشی برای برطرف کردن آن
میوه را در این ساعت بخورید تا لاغر شوید!
راه ساده و مؤثر برای کاهش وزن
چه افرادی دچار کمبود ویتامین D می شوند؟
ده عامل اصلی ایجاد حساسیت را بشناسید
ترکیب میوه و سبزی می تواند از علایم آلزایمر پیشگیری کند
10 فایده این چای خوش طعم برای پوست و مو
با آویشن به جنگ جوش هایتان بروید!
با فواید روغن زیتون آشنا شوید
درمان حساسیت به بادام زمینی
کاهو قدیمی ترین سبزی دنیا!
گیاه لاغری را بشناسید !!!
گیاهان تلخ اما با خاصیت درمانی
آیا می دانید گیاه ریواس باعث تصفیه خون می‌شود؟
چای سبز برای چه کسانی ممنوع است!
با گرفتگی گوش به هنگام مسافرت با هواپیما چه کنیم؟
خواص سيب
11 دلیل برای خوردن روزی 1 سیب
خواص شگفت انگیز خرمالو، زالزالک، ازگیل و ...
16 ماده‌ی غذایی پاییزی برای لاغری
نکاتی چند در مورد جوش صورت
ماسک سیب‏زمینی
علت سوزش چشم
جدول ویتامین ها
آب این میوه خون ساز و باز کننده رنگ صورت
پوست سیب زمینی و خواص آن
با این روش بسیار جالب لاغر شوید
چگونه بدن از مواد غذایی بهترین بهره را ببرد؟
واقعا به کدام ویتامین ها نیاز داریم؟
بدن همیشه به شما هشدار میدهد چیزی در درونتان درست کار نمی کند
این ها را بخورید تا جوش نزنید
چطور جذب کلسیم را افزایش دهیم؟
این غذاها آهن بدنتان را تامین می کند
آیا می دانستید این غذا ها را اشتباه مصرف می کردید؟
ماسک های زیبایی و درمانی با سفیده تخم مرغ!
پوستی سفت و درخشان با ماسک یخ!
سیب‌زمینی سرخ‌کرده و حافظه مردان
خواص غذائی و داروئی سیب زمینی
خواص شگفت‌انگيز سيب زمينی سرخ شده
چین و چروک اطراف چشم را با سیب زمینی از بین ببرید
از این به بعد سیب‌زمینی را با پوست بخورید
انگور: درمانی طبیعی برای این عضو بدن
جایگزینی بسیار خوشمزه به جای سیب زمینی سرخ کرده!
4 دلیل خوب برای خوردن سیب زمینی سرخ کرده
۱۴ راه برای خرد کردن پیاز بدون اشک‌ ریختن
4 دلیل خوب برای خوردن سیب زمینی سرخ کرده
آثار جوش صورت را با این ماسک از بین ببرید!
طرز تهیه ماسک ضدجوش و روشن کننده صورت !
شیوه هایی برای کمتر غذا خوردن بدون گرسنگی
شیر، نرم کننده طبیعی موهای شما!
دانستنیها
دانستنیها-2
دانستنیها-3
دانستنی های علمی
چه عاملی باعث کج شدن برج معروف پیزا شده است؟
فهرست رشته های معرفی شده ی رشته ی تجربی
پرورش ماهی قزل آلا
درباره یوزپلنگ
عجایب هفت گانه
۱۴ راه برای خرد کردن پیاز بدون اشک‌ ریختن
دلیل برتری شب قدر از هزار ماه
روزی مؤمنان از کجا می آید؟
داستان
شهید گمنام
سربازان عاشق
نوه عزیزم
داستان جالب جعبه خالی
داستان آموزنده اسب
داستان زیبای دلقک
جایزه
بازسازی مجدد دنیا
خنده دار
جوک
آشبزی
ماهی قزل آلا را اینگونه درست کنید تا لاغر شوید!
طرز تهیه كشك و بادمجان رژيمى
طرز تهیه کباب کوبیده سیخی
طرز تهیه ماکارونی هویج و پنیر
سوپ ضد سرماخوردگی
فردوسی
به نام خداوند جان و خرد
زندگی نامه فردوسی شاعر نامدار ایران
چو ترکان بدیدندکار جاسب رفت
چو باز آورید آن گرانمایه کین
بازی آنلاین
بازی اکشن آنلاین
آموزش
چگونه ظرفیت هوش خود را افزایش دهیم؟
داستان های واقعی و عبرت انگیز
دریا مسیر پیشرفت
زیردریایی چگونه کار می‌کند؟
سپاه پاسداران چگونه خلیج فارس را برای آمریکایی‌‌ها جهنم می‌‌کند؟
ابتکاری جدید در تهیه ی آب شیرین از آب دریاها
ایران دومین غول حفاری خاورمیانه را راهی خزر می‌کند
تاریخ جغرافیا / همه چیز درباره دریای مازندران
همه چیز درباره نظام حقوقی دریای خزر
همه چیز در مورد خاویار
افتتاح بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی فراساحلی در ژاپن
توسعه آب شیرین کن خورشیدی ارزان قیمت توسط یک تیم اروپایی
تهیه آب شیرین از آب دریا
تصفیه آب صنعتی و دریایی
دستگاه های آب شیرین کن مخصوص آب دریا
یک نسخه برای مشکل کم آبی ‌کشور: شیرین کردن آب دریا
چگونه بعضی موجودات آب دریا را شیرین می کنند؟
آشنایی با دریاها
چگونه آب شور را شیرین کنیم
تولید برق از آب دریا بدون استفاده از ژنواتور
اخلاقی
چگونه خود را کنترل داریم؟
راه کنترل خشم مردان را بشناسید
روشهایی برای ترغیب نوجوانان به نماز
برای استجابت دعا
یک آیه قرآن بخوانیم
تأکید اسلام بر رعایت حقوق فرزندان
راه های مبارزه با نگرانی
آتشی که آرامش را از بین می برد
راه رهایی از فکر گناه
مجرمان را چگونه وارد دوزخ مى كنند؟
داستان کوتاه
داستان کوتاه دزدیدن جوانمردی
داستان پند دار و زیبای قدرت دعا کردن
داستان کوتاه انعکاس
داستان کوتاه خدایا شکر
داستان کوتاه معجون آرامش
داستان از حرف تا عمل
داستان کوتاه ادعای خدایی / دیدار فرعون و ابلیس
داستان جالب و طنز کار مشاوران
داستان کوتاه دلیل قانع کننده
داستان کوتاه خرید معجزه
داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر
داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا
داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی
داستان کوتاه یکی از بستگان خدا
داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!
داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر
داستان کوتاه پند سقراط
داستان زیبا و آموزنده شعله امید داستان زیبا و آموزنده شعله امید , داستان شعله امید
داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک
داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود
داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون
داستان کوتاه پند آموز ظرفیت انسان ها
داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه
داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان
داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان
مطالب جالب با عکس
راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر
نقاشی بر روی شیشه ماشین های کثیف + تصاویر
عکس دیده نشده از دوران پیری لورل و هاردی
گزارش تصویری از مردی که هر روز خودش را دار می زند
زندگی نامه بزرگان2
زندگی نامه رابیندرانات تاگور
آیا نیما حامد ارکانی آلبرت انیشتن بعدی است ؟
زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی
زندگینامه بلز پاسكال رياضيدان و فيزيكدان فرانسوی
گزارش های علمی
دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز
خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن
اطلاعاتی پیرامون طلای سفید
13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها
از درختان چه می‌دانید؟
همه چیز درباره ستاره قطبی
آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟
همه چیز درمورد شهرستان تالش
کاخ ییلاقی سردار امجد
جاذبه های گردشگری تالش
سوباتان رویای من
درباره تالش
غار سوباتان
محوطه باستانی و ییلاق تول
تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر
استاد فرامرز مسرور ماسالی
محوطه ها ، تپه ها و گورستانهای باستانی تالش
فرهنگ لغت تالشی




ROZBEH




**تقدیم به تنها عشقم**
**تقدیم به تنها عشقم**
**تقدیم به تنها عشقم**
فروشگاه بزرگ اینترنتی
بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی
امـــــــــام رضـــــا(ع)
رباتیک
خودم وخوت اکیلا
درامد اینترنتی
دانلود و هرچی بخوای/وبلاگ ریسک همه چیز است
دختریـ از جنسـ غـرور
غمکده ی عشاق
ریاضی
zirzamini moozik
بهار رویاهایمان
فرهنگی -اجتماعی
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس rozbeh2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا












شیوه هایی برای کمتر غذا خوردن بدون گرسنگی , زندگی نامه کورش , زندگی نامه شهید همت , زندگی نامه آلبرت اینشتین , زندگی نامه الکساندر فلمینگ کاشف پنى سیلین , دانستنیها , چند تمرین ساده برای تقویت مغز , بخوابید تا آلزایمر نگیرید , خواص میوه ها , زندگی نامه ارنست رادرفورد فیزیکدان نیوزیلندی‌ , زندگی نامه ابوعلی سینا , زندگی نامه حافظ شیرازی , زندگی نامه الکساندر گراهام بل , علت سوزش چشم , آب این میوه خون ساز و باز کننده رنگ صورت ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 263
بازدید دیروز : 110
بازدید هفته : 373
بازدید ماه : 373
بازدید کل : 16760
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content





در اين وب
در كل اينترنت
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز 
  • سرویس چت روم

    معرفي صفحه به دوستان

    * نام شما

    ايميل شما *

    ايميل دوست شما *

    ايميل دوست ديگر شما

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    کد جست و جوی گوگل


    دریافت کد پرواز حباب ها

    دریافت کد پرواز حباب ها
    ابزار پرش به بالا
    پربازدیدترین مطالب

    کد پربازدیدترین

    سازین ؛ لذت فناوری روز !